جامانده دلم حسرت دیدار کجا ماند

"جامانده دلم حسرت دیدار کجا ماند
عشقی که نشد ، واژه انکار کجا ماند
هر ماندن و رفتن به زمان طالع ما شد
تقدیر من عاشق بیمار کجا ماند
سوسوی امیدی که به دیدار تو حاصل
ای جان دلم مهر تو بسیار کجا ماند
بگذار زمین را به زمان دوخته باشم
هرگز تو مبپرس حامی بی یار کجا ماند
در باور من بود که عشق از تو پذیرم
آن عشوه ی طولانی دلدار کجا ماند
هر چند زمن دوری و نزدیک ترینی
بین من و تو فاصله ،دیوار کجا ماند"

🍃❤️
دیدگاه ها (۰)

"یه روز بیا نگاهتو تو چشم من نقاشی کنبا دست گرم وعاشقت قلب م...

بـــــــه هَـــــــــــم نِــــــمـی رِســــیــــم...!امّــا...

"حضور تو کنار من" همیشه جاودانه هستبرای ماندنت بگو هنوز هم ب...

شکوه برگ برگ هستی ام را خار و خس کردندبهارم را از انگشتان سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط