بسم ربِ الشهید ؛ اولِ کار
بسم ربِ الشهید ؛ اولِ کار
یک روایت بگویم از شخصی
قالَ رزمنده ای که جامانده :
هرکسی لایق شهادت نیست
به خداوندیِ خدا سوگند
به زمینی که آفریده قسم
زیر این آسمانِ چرخِ کبود
هرکسی لایق شهادت نیست
بچه بازی که نیست دادنِ جان
جگری همچو شیر میخواهد
منِ بی عرضه ادعا دارم
هرکسی لایق شهادت نیست
نیمه شب/مستند/روایتِ فتح
آلیاژِ صدای آوینی
با همان لحن خاص میفرمود :
هرکسی لایق شهادت نیست
به دوکوهه رسیدم و گشتم
روی دیوار یادگاری بود
خیره شد چشم من به این جمله :
هرکسی لایق شهادت نیست
حرف من را مجیدِ پازوکی
در تفحص نشاند و بر کرسی
روی مین پیکرش تلاوت کرد :
هرکسی لایق شهادت نیست
دستغیب و سعیدِ طوقانی
مدنی و حسینِ فهمیده
نه به سن کم است نه ریشِ سفید
هرکسی لایق شهادت نیست
سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت :
که ملاک حال فعلیِ فرد است
طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛
هرکسی لایق شهادت نیست
به اسیری که آمده گفتند :
ای مهاجر بگو ز احوالت
با دلی خون و چشم گریان گفت :
هرکسی لایق شهادت نیست
سر قبری خبرنگاری گفت :
اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی !
پدر آن شهید پاسخ داد :
هرکسی لایق شهادت نیست
بین فرزندهای یک خانه
هر گلی دارد عطری و اما !
مادرِ یک شهید میداند
هرکسی لایق شهادت نیست
چشم فرزند یک شهید افتاد
جلوی مدرسه به باباها !
بهر تسکین درد خود میگفت :
هرکسی لایق شهادت نیست
دشت سمسور و محسنِ سیفی
دهلران دست احمد گلبان
حاجیان رفت تا بگوید که :
هرکسی لایق شهادت نیست
خنده های محمدِ عبدی
در کفن آتشی به جانها زد
معنیِ رفتنش فقط این بود :
هرکسی لایق شهادت نیست
شهرک غرب/فتنه گر/خودرو
یک بسیجی کف زمین له شد
سال هشتاد و هشت فهمیدیم
هرکسی لایق شهادت نیست
روح پاک علی خلیلی شاد
خون ز رگهای غیرتش پاشید
غرق خون مثل مرد ثابت کرد
هرکسی لایق شهادت نیست
کاروان مدافعان حرم ؛
چشم امیدِ من بسوی شماست
آه ؛ یادم نبود این نکته :
هرکسی لایق شهادت نیست
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
یک روایت بگویم از شخصی
قالَ رزمنده ای که جامانده :
هرکسی لایق شهادت نیست
به خداوندیِ خدا سوگند
به زمینی که آفریده قسم
زیر این آسمانِ چرخِ کبود
هرکسی لایق شهادت نیست
بچه بازی که نیست دادنِ جان
جگری همچو شیر میخواهد
منِ بی عرضه ادعا دارم
هرکسی لایق شهادت نیست
نیمه شب/مستند/روایتِ فتح
آلیاژِ صدای آوینی
با همان لحن خاص میفرمود :
هرکسی لایق شهادت نیست
به دوکوهه رسیدم و گشتم
روی دیوار یادگاری بود
خیره شد چشم من به این جمله :
هرکسی لایق شهادت نیست
حرف من را مجیدِ پازوکی
در تفحص نشاند و بر کرسی
روی مین پیکرش تلاوت کرد :
هرکسی لایق شهادت نیست
دستغیب و سعیدِ طوقانی
مدنی و حسینِ فهمیده
نه به سن کم است نه ریشِ سفید
هرکسی لایق شهادت نیست
سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت :
که ملاک حال فعلیِ فرد است
طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛
هرکسی لایق شهادت نیست
به اسیری که آمده گفتند :
ای مهاجر بگو ز احوالت
با دلی خون و چشم گریان گفت :
هرکسی لایق شهادت نیست
سر قبری خبرنگاری گفت :
اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی !
پدر آن شهید پاسخ داد :
هرکسی لایق شهادت نیست
بین فرزندهای یک خانه
هر گلی دارد عطری و اما !
مادرِ یک شهید میداند
هرکسی لایق شهادت نیست
چشم فرزند یک شهید افتاد
جلوی مدرسه به باباها !
بهر تسکین درد خود میگفت :
هرکسی لایق شهادت نیست
دشت سمسور و محسنِ سیفی
دهلران دست احمد گلبان
حاجیان رفت تا بگوید که :
هرکسی لایق شهادت نیست
خنده های محمدِ عبدی
در کفن آتشی به جانها زد
معنیِ رفتنش فقط این بود :
هرکسی لایق شهادت نیست
شهرک غرب/فتنه گر/خودرو
یک بسیجی کف زمین له شد
سال هشتاد و هشت فهمیدیم
هرکسی لایق شهادت نیست
روح پاک علی خلیلی شاد
خون ز رگهای غیرتش پاشید
غرق خون مثل مرد ثابت کرد
هرکسی لایق شهادت نیست
کاروان مدافعان حرم ؛
چشم امیدِ من بسوی شماست
آه ؛ یادم نبود این نکته :
هرکسی لایق شهادت نیست
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
۴.۸k
۱۴ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.