چند روز گذشت
چند روز گذشت
و عملیات و ماموریت هاشیرا ها تموم شد و چون همه ی هاشیرا ها راهشون یکی بود باهم رفتن سانمی : هی شما دوتا ریزه میزه چقدر شیطان کشتین این دوماه ؟ آسا و مویچیرو باهم : ۸۴ تا سانمی : خوبه ما ۹۸ تا هیمجیما دست باباغوریش رو روی سر آسا گذاشت : به عنوان اولین ماموریتت کارت عالی بود شینوبو : خوبه پیشرفت خوبی داشتی آساکا میتسوری : هعیییی تو ماموریت کسی مخت رو نزد ؟؟؟ هاشیرا های دیگه : ... آسا : میتسوری چان این سوال ربطی به ماموریت نداشتا (خنده )
اوبانای زد تو سر خودش :
مویچیرو و گیو : (سکوت مطلق )
همینجوری که داشتند راه میرفتند ....
آسا : انووو من چون حس بویایی و بینایی قوی ای دارم الان دارم رایحه شیطان رو حس میکنم اما شیطان ضعیفیه
همه اینور و اونور رو نگا کردند سانمی: مطمئنی ریزه میزه؟ آسا : اوهوم اصن بزارید خودم برم جلو
آسا رفت جلو شمشیرش رو از جاش درآورد و گادرش رو گرفت و جلو رفت
شیطان حمله کرد : عوظممرحعسحهلعلح
آسا : تنفس ماه فرم اول : تنفس ماه نفرت
آسا شمشیرش رو حرکت داد و با یک ضرب سر شیطان رو برید
آسا سرش رو برگردوند : دیدین گفتم
اوبانای : درسته اون توی فاصله ۳۰۰ متری ما بود اما تو تشخیصش دادی این ویژگی نیست که همه ی ماها بتونیم داشته باشیم
و من این ویژگی تورو تحسین میکنم ( عررررررررر🥺)
آسا : اریگاتو اوبانای سنپای ( عجبه بهشون داری میگی سنپای )
خوبه دیگه تا اینجا 😂😂
هیچ ایده ای نداشتم ولی پارتای بعد قراره اتفاقای جالبی بیوفته
و عملیات و ماموریت هاشیرا ها تموم شد و چون همه ی هاشیرا ها راهشون یکی بود باهم رفتن سانمی : هی شما دوتا ریزه میزه چقدر شیطان کشتین این دوماه ؟ آسا و مویچیرو باهم : ۸۴ تا سانمی : خوبه ما ۹۸ تا هیمجیما دست باباغوریش رو روی سر آسا گذاشت : به عنوان اولین ماموریتت کارت عالی بود شینوبو : خوبه پیشرفت خوبی داشتی آساکا میتسوری : هعیییی تو ماموریت کسی مخت رو نزد ؟؟؟ هاشیرا های دیگه : ... آسا : میتسوری چان این سوال ربطی به ماموریت نداشتا (خنده )
اوبانای زد تو سر خودش :
مویچیرو و گیو : (سکوت مطلق )
همینجوری که داشتند راه میرفتند ....
آسا : انووو من چون حس بویایی و بینایی قوی ای دارم الان دارم رایحه شیطان رو حس میکنم اما شیطان ضعیفیه
همه اینور و اونور رو نگا کردند سانمی: مطمئنی ریزه میزه؟ آسا : اوهوم اصن بزارید خودم برم جلو
آسا رفت جلو شمشیرش رو از جاش درآورد و گادرش رو گرفت و جلو رفت
شیطان حمله کرد : عوظممرحعسحهلعلح
آسا : تنفس ماه فرم اول : تنفس ماه نفرت
آسا شمشیرش رو حرکت داد و با یک ضرب سر شیطان رو برید
آسا سرش رو برگردوند : دیدین گفتم
اوبانای : درسته اون توی فاصله ۳۰۰ متری ما بود اما تو تشخیصش دادی این ویژگی نیست که همه ی ماها بتونیم داشته باشیم
و من این ویژگی تورو تحسین میکنم ( عررررررررر🥺)
آسا : اریگاتو اوبانای سنپای ( عجبه بهشون داری میگی سنپای )
خوبه دیگه تا اینجا 😂😂
هیچ ایده ای نداشتم ولی پارتای بعد قراره اتفاقای جالبی بیوفته
۲.۵k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.