دلم را برده ای ای عشق جانم را چرا دیگر

دلم را برده ای ، ای عشق ، جانم را چرا دیگر ؟
مرا سوزانده ای ، باشد ، جهانم را چرا دیگر ؟

نه حق پر زدن دادی نه اذن در قفس ماندن
دو بالم را گرفتی ، آشیانم را چرا دیگر ؟

تمام هستیم را آخر این قصه خواهم باخت
مرا بر باد دادی ، دودمانم را چرا دیگر ؟

رهایم کن ، رهایم کن ، دلم فریاد می خواهد
ببین ، دست مرا بستی ، دهانم را چرا دیگر؟

دیدگاه ها (۶۰)

#عاشقانه

#عاشقانه

۰

کاش ممنوعه نبودی....تا ببینی من هم عاشقی را بلدم...تا ببینی ...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط