گاه گاهی با خودم نامهربانی میکنم

گاه گاهی با خودم نامهربانی میکنم
با خودم لج می کنم با غم تبانی میکنم
.
می نشینم چای می نوشم کنار پنجره
بی کسی های خودم را دیده بانی می کنم
.
آب می ریزم به روی خاک گلدان های خشک
آب پاش خانه را دارم روانی می کنم
.
چشم می دوزم به دستانی که در دست تو بود
خاطرات رفته ام را بازخوانی می کنم
.
بی نشانی رفتی و دلتنگ ماندم چاره چیست
نامه ها را می نویسم بایگانی می کنم
.
آه حالا که خودت اینجا کنارم نیستی
در کنار عکس تو شیرین زبانی میکنم
#سیدتقی_سیدی
دیدگاه ها (۲)

#عاشقانه

زیبا ترین تندیس شعرم ، وصف رویتسرکش ترین اسب غرورم ، رام چشم...

مـن کـه بیمـارِهـوای «تــو» و چشمـان تـوامقصـد درمـانـم اگـر...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁷

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط