وقتی به تو خیره میشوم

‌‌

وقتی به تو خیره می‌شوم
تمدن‌های گمشده را می‌بینم،
روزگاری سرخ، علت مرگ‌ها را
واژه‌هایی را می‌بینم که ثبت نمی‌شوند
مرد شدن یک الهه‌ی باستانی را
و شگفتی‌های دیگر را من
مجموعه‌ای از جهان را می‌بینم
که بی‌نام هستند
جز این چشم‌ها وطن دیگری ندارم
وقتی به تو خیره می‌شوم
زمین را می‌بینم که بر
ساحل آسمان می‌چرخد
می‌خندم هم به آدمیان
و جهانی که زیبایی‌ات را نمی‌فهمد


‌🌸
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۵)

از صورتت نقاشی کشیده امهمان طور کهدلم می خواست باشیحالا چشم ...

مدتی هست که درگیر سوالی شده‌ام . .تو چه‌داری که‌من اینگونه ه...

مسٺ چشمان ٺو ام        مسٺ شدن هم با ٺو             بهٺر از ...

"برخی انسانها در زندگی ما رهگذرند "چون زمان چيزي عجيبست...مي...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

عشق غیر منتظره پارت10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط