وقتی به تو خیره می شوم
وقتی به تو خیره میشوم
تمدنهای گمشده را میبینم،
روزگاری سرخ، علت مرگها را
واژههایی را میبینم که ثبت نمیشوند
مرد شدن یک الههی باستانی را
و شگفتیهای دیگر را من
مجموعهای از جهان را میبینم
که بینام هستند
جز این چشمها وطن دیگری ندارم
وقتی به تو خیره میشوم
زمین را میبینم که بر
ساحل آسمان میچرخد
میخندم هم به آدمیان
و جهانی که زیباییات را نمیفهمد
🌸
وقتی به تو خیره میشوم
تمدنهای گمشده را میبینم،
روزگاری سرخ، علت مرگها را
واژههایی را میبینم که ثبت نمیشوند
مرد شدن یک الههی باستانی را
و شگفتیهای دیگر را من
مجموعهای از جهان را میبینم
که بینام هستند
جز این چشمها وطن دیگری ندارم
وقتی به تو خیره میشوم
زمین را میبینم که بر
ساحل آسمان میچرخد
میخندم هم به آدمیان
و جهانی که زیباییات را نمیفهمد
🌸
۱۳.۸k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳