اما

اما
نمی دانی
چه شب هایی سحر کردم؛
بی آنکه یک دم
مهربان باشند با هم پلک های من،
در خلوت خواب گوارایی!

مهدی اخوان ثالث
دیدگاه ها (۷)

معلم گفت :دو مرد پیش من می آیند؛یکی تمیز ودیگری کثیف من به آ...

کسی که در برابر بتهوون، باخ و موتزارات، فروتنانه سکوت اختیار...

من همین قدر کهبا حال وهوایتگه گاه برگی ازباغچه ی شعر بچینم ک...

امانمی دانیچه شب هایی سحر کردم؛بی آنکه یک دممهربان باشند با ...

زیباترین لبخند جهان را داشت آن شب کنارم خوابیده بود بیدار شد...

دخترش نوشته: خیلی وقتا وقت و بی وقت شب و نصفه شب بهم زنگ میز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط