فیک Our story پارت ۳

که نزدیک بود با دوتا دختر تصادف کنم

*فلش بک ب چن ساعت قبل*
ا.ت امروز داداشامو جیم زدم با لیا رفتم بییرون
تو راه:
ا.ت دیرت شد مگه نه؟
لیا:اههه بعد چهل سال از جیمی اجازه گرفتم تا اخرم نوبتمون نرسه و دیر شه
عمرا اگر برگردم داشتید بحث میکردید که
یه ماشیمن نزدیک بود بخوره بهمون(استایل ا.ت اسلاید دو)
لیا با کیفش زد به ماشینه
ا.ت:ببین ادم داره اینجا راه میره نمیبینی؟کوری؟
نامجون از ماشینش اومد بیرون و گفت:
خیلی معذرت میخام
خیلی عذر میخام
خوبین؟
و وقتی ک تورو عاشقت شد
لیا:ما خوبیم اما یکم دقت کنین
نامی:ببخشید یه لحظه ک جلوم ظاهر شدین نتونستم دقت کن...‌
هنوز حرفشو کامل نزده بود که...‌.
__________________________________
اسلاید دو لباس ا.ت
دیدگاه ها (۰)

فیک Our story پارت ۴

فیک Our story پارت۵

میخام ی تغییرایی تو فیک بدم

فیک Our story پارت۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط