آه اجبار قشنگیست مدارا کردن

آه، اجبارِ قشنگیست مدارا کردن
یعنی از دور تو را سیر تماشا کردن
من و تو محرم عشقیم به هم، پس تا کی
زیر لب نام تو را بردن و حاشا کردن؟
گرچه هرگز به خودم بی تو نمی اندیشم
-که محال است مرا از تو مجزا کردن-
آب در کوزه تویی، یار تویی، خانه تویی
پاسخ اینجا ست، چرا پرسش بیجا کردن؟
این همه واژه ی بیهوده چرا وقتی که
می توان با «الف» ی ساده مرا «ما» کردن
تو محالی، ولی از عشق بعید است چنین
با محالات جهان ساده مدارا کردن
دیدگاه ها (۱)

با تواَم عشق قسم خورده ی پنهانی ِمنبا تواَم بی خبر از حال و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط