پارت
پارت۳
ویو مارلین
وارد دفتر خانم لی شدیم و بی ترتیب قد وایسادیم چشمم به اون آقای مافیا افتاد حس خوبی بهش نداشتم بقیه ی بچه ها سرشون بالا بود و به چشمای اون مافیا نگاه می کردند ولی من سرم پایین ،اون مافیا داشت قدم می زد و دختر ها رو نگاه می کرد تا اینکه به من رسید نفسم حبس شده بود خیلی می ترسیدم ازش ناگهان با دستش چونموم بالا آورد و گفت:این دختر رو آمادش کنید و من با چشمای سبز رنگم بهش نگاه کردم
ویو جونگکوک
دخترا وارد اتاق شدند و به ترتیب قد وایسادن بقیه ی دخترا به نظر هرزه و پرو می اومدن همشون توی چشمای من زل زده بودم و از هیچ کدومشون خوشم نیومد به جلوی آخرین دختر وایسادم
سرش پایین بود به نظر دختر خوب و با ادبی بود می دونستم ازم می ترسه با دستم چونشو بالا آورد
،دیدم چه چشمای خوشگلی داره از این دختر خوشم اومدم و به خانم لی گفتم:این دختر رو آماده کنید.
ویو مارلین
وارد دفتر خانم لی شدیم و بی ترتیب قد وایسادیم چشمم به اون آقای مافیا افتاد حس خوبی بهش نداشتم بقیه ی بچه ها سرشون بالا بود و به چشمای اون مافیا نگاه می کردند ولی من سرم پایین ،اون مافیا داشت قدم می زد و دختر ها رو نگاه می کرد تا اینکه به من رسید نفسم حبس شده بود خیلی می ترسیدم ازش ناگهان با دستش چونموم بالا آورد و گفت:این دختر رو آمادش کنید و من با چشمای سبز رنگم بهش نگاه کردم
ویو جونگکوک
دخترا وارد اتاق شدند و به ترتیب قد وایسادن بقیه ی دخترا به نظر هرزه و پرو می اومدن همشون توی چشمای من زل زده بودم و از هیچ کدومشون خوشم نیومد به جلوی آخرین دختر وایسادم
سرش پایین بود به نظر دختر خوب و با ادبی بود می دونستم ازم می ترسه با دستم چونشو بالا آورد
،دیدم چه چشمای خوشگلی داره از این دختر خوشم اومدم و به خانم لی گفتم:این دختر رو آماده کنید.
- ۶.۵k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط