یکی از مشکلات دوران کودکیم
یکی از مشکلات دوران کودکیم
دستشویی رفتن خونه پدربزرگم بود که دسشوییشون وسط باغ بود...
واسه اینکه نترسیم
میگفتن بسمالله بگین جنها میرن،
از طرفی هم مادرم میگفت تو دستشویی نباید اسم خدا رو بیاری...
یعنی وقتی میرفتم دستشویی
بیدفاعترین آدم روی زمین بودم
انقدر گریه میکردم
تا کارم تموم شه😅
دستشویی رفتن خونه پدربزرگم بود که دسشوییشون وسط باغ بود...
واسه اینکه نترسیم
میگفتن بسمالله بگین جنها میرن،
از طرفی هم مادرم میگفت تو دستشویی نباید اسم خدا رو بیاری...
یعنی وقتی میرفتم دستشویی
بیدفاعترین آدم روی زمین بودم
انقدر گریه میکردم
تا کارم تموم شه😅
۴.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.