یکی از مشکلات دوران کودکیم

‏یکی از مشکلات دوران کودکیم
دستشویی رفتن خونه پدربزرگم بود که دسشوییشون وسط باغ بود...
واسه اینکه نترسیم
میگفتن بسم‌الله بگین جن‌ها میرن،
از طرفی هم مادرم میگفت تو دستشویی نباید اسم خدا رو بیاری...
یعنی وقتی میرفتم دستشویی
بی‌دفاع‌ترین آدم روی زمین بودم
انقدر گریه میکردم
تا کارم تموم شه😅
دیدگاه ها (۱۱)

+ Dear mind, please stop thinking so much at night,I need to...

«اوّلین بار که من گناه کردم» بهش میاد آغازِ یه متنِ مقدّسِ ک...

یه بار تو کوچه دوست دخترم داشت بهم فرمون میدادگفت همینو دنده...

عجیب ترین مرگ رو هم زنبور عسل تجربه میکنه...برا یه نیش زدن ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط