شب بود پسری تصادف کرد

شب بود پسری تصادف کرد...
خون زیادی ازش رفته بود لحظه های آخرش گوشیشو برداشت
نوشت:میای بریم؟
یکی ارسال کرد به رفیقش یکی واسه عشقش..

عشقش جواب داد این موقع شب بگیر بخواب بای...

رفیقش جواب داد کجا؟؟تنها نری وایستا منم بیام..

:پسر لبخندی زد و چشاشو بست...

بسلامتی هرچی رفیقه بامرام
دیدگاه ها (۲۰)

نصفه شب به یاد دشمنتم که بیفتی دلت براش تنگ میشه چه برسه ب ی...

دادم پاش،دادم هستیمو پای چشماشاون که یه روز میگفت دوسم داشتک...

طُلـــوعِ طَلـــآیـی چندشآتی jk P.2 برگشت خونه بالاخره ا...

( گناهکار ) 57 part یون بیول روی تختش نشست و دلخور گفت یون ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط