من را به آغوشت بِکشان به باغ ممنوعه ی آدمبه نفس های شرجی زدهدرحصارشاخ و برگ بازوانت...و روح این جسم سرکش راعریان کنبه بهانه ها ببوسو مزه مزه کن شرآبِ سیبِ لبهای دخترِحوا را....