من را به آغوشت بکشان

من را به آغوشت بِکشان
به باغ ممنوعه ی آدم
به نفس های شرجی زده
درحصارشاخ و برگ بازوانت...
و روح این جسم سرکش را
عریان کن
به بهانه ها ببوس
و مزه مزه کن
شرآبِ سیبِ لبهای
دخترِحوا را....
دیدگاه ها (۳)

هوایت مے زند بر سردلم دیوانہ مے گرددچہ عطرے درهوایت هستنمے د...

زن اگر دلش عاشق نباشدانگار چیزی از وجودش ڪم استزن است دیگـرا...

چشــمانــــت را .... آرام بِبَنــــــــــد ....ک...

آدم ها ؛موسیقیفیلمشعر نیستندکه نشنویدنبینید و نخوانید شانبه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط