آمدم اما نگاهت سرد بود
آمدم اما نگاهت سرد بود
در میان دیدگانت درد بود
تو نبودی انتظار دیدنم
آرزوی چشمهایم مرد بود
آمدم اما توانم رفته بود
این تن رنجیده من خسته بود
آمدم تا پشت درب خانه ات
لیک درب خانه تو بسته بود
آمدم اما صداقت مرده بود
تخم کینه نوش دارو خورده بود
از وفا و مهر هر چه داشتیم
سیل دوری خاطراتم برده بود
آمدم اما تو ناپیدا شدی
در ره نامردی رسوا شدی
بی صفا بودی و کم کردی وفا
در طریق دشمنی بالا شدی
آمدم اما تو رفتی بی وفا
بی وفا، نا مهربان، دیرآشنا
من چه کردم با تو ای روح پلید
من چه کردم با تو ای پر مدعا
آمدم اما غریبه گشته ای
تو پریشان خاطر و سرگشته ای
ای غریبه خاطراتم را بده
تو دگر در خاطرم گم گشته ای
در میان دیدگانت درد بود
تو نبودی انتظار دیدنم
آرزوی چشمهایم مرد بود
آمدم اما توانم رفته بود
این تن رنجیده من خسته بود
آمدم تا پشت درب خانه ات
لیک درب خانه تو بسته بود
آمدم اما صداقت مرده بود
تخم کینه نوش دارو خورده بود
از وفا و مهر هر چه داشتیم
سیل دوری خاطراتم برده بود
آمدم اما تو ناپیدا شدی
در ره نامردی رسوا شدی
بی صفا بودی و کم کردی وفا
در طریق دشمنی بالا شدی
آمدم اما تو رفتی بی وفا
بی وفا، نا مهربان، دیرآشنا
من چه کردم با تو ای روح پلید
من چه کردم با تو ای پر مدعا
آمدم اما غریبه گشته ای
تو پریشان خاطر و سرگشته ای
ای غریبه خاطراتم را بده
تو دگر در خاطرم گم گشته ای
۲.۵k
۱۸ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.