کاش آنروزکه عشق تو مرا افسون کرد

کاش آنروز که عشق تو مرا افسون کرد
تو هم اندازه ی من واله و شیدا بودی

کاش آنروز که قلبم تپشش نام تو بود
تو هماهنگ دل ساده و زارم بودی

کاش آنروز که عشقم به تو ٬ مغرورم کرد
و تبر بر بن ایام فراقم بودی

کاش آنروز که سهمم به قلم بنوشتند
تو همه سهم من از این همه دنیا بودی

کاش آنروز که اشکم ز فراقت می ریخت
تو تسلای دل بی کس و کارم بودی

کاش آنروز که لفظت به عزیزم واشد
تو به این گفته کمی کاش که صادق بودی

کاش آنروز که پنداشتمت چون محرم
تو مرا مرهم زخمی که نشاندی بودی


دیدگاه ها (۲)

آمدم اما نگاهت سرد بوددر میان دیدگانت درد بودتو نبودی انتظار...

شده هرگز!دلت مال ِکسی باشدکه#دیگر-نیست؟نگاهت سخت دنبال ِکسی...

سلام ای چشم بارانی ! پناهم می دهی امشب ؟سوالم را که می دانی ...

ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ﺑﺎ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط