از آن غرور لعنتیش که بگذریم

#از آن غرور لعنتیش که بگذریم ...

#برقِ_چشمانش

همچون عصاے موسی میشکافت دریاے
بی مهـــــــرے بینمان را
دیدگاه ها (۱)

#و #حضورت..برگهای سفیدِ مریم رابر انگشتانِ نسیم می رقصاند..د...

#به پاهای خودتموقع راه رفتن نگاه کن....داٸما یکی جلو هست و ی...

بعضی هازندگی شان شده مثلِ سلف سرویس!از هر آدمی قسمتی را داخل...

چیدمانِ #شبِ من بے #ٺو فقط #ٺنهایے اسٺ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط