مگر میشود تو دوست داشتن بلد باشی و

مگر می‌‌شود تو دوست داشتن بلد باشی‌ و
من تنها سفر کنم
تنها عکس بگیرم
تنها قدم بزنم
حتی تنها با خودم حرف بزنم
و من چقدر دلم می‌‌خواهد
یک نفر همیشه
دلش برایم تنگ شود...
n
دیدگاه ها (۱)

طاقچه بیقرار قاب توبند بند دلم در گیر یاد توتا کی توانی؟نیام...

هر دو لاف بودمدح من شاعر ووفا از چشمان تو معشوقn

ابلیس منم ایل و تبارم سیب استتا باغ تویی هرچه بکارم سیب است....

تو خواهی رفت ﺩﯾﮕﺮﺣﺮﻑ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ..ﭼﻪ باید گفت با آنکس ...

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

تو بلد بودی بین گریه کاری کنی که قهقهه بزنم، با وجود بیخوابی...

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط