خیلی گریه کردم برای همه چیز گریه کردم

خیلی گریه کردم. برای همه چیز گریه کردم.
برای تمام چیزهایی که در خودم دوست نداشتم برای حماقت‌های ناخودآگاهی که مرتکب شده بودم و تمام چیزهایی که وقتی عقل رس شده بودم فکر می‌کردم هرگز گم نمی شوند.
از میدان اتوآل تا میدان کلیشی اشک ریختم.
در تمام پاریس اشک ریختم، و برای تمام زندگی‌ام گریه کردم...

#آنا_گاوالدا
دیدگاه ها (۲)

آرزوها همه تاریک و تباه، سخنم تلخ‌...چرا غم خاموش؟!مرگ بر زا...

آدم از یک جایی به بعددیگر خودش را به در و دیوار نمیکوبد،از ه...

لحظه ای که بغض گلوتو گرفته ولی تویه جمعی که نمیتونی گریه کنی...

من کلی کتاب نخونده، فیلم و سریال ندیده، آهنگ گوش نداده و جاه...

هیچوقت نفهمیدم، اون عشق و دوست داشتنیکه همه ازش حرف میزنن چی...

دو سال پیش توی سیو مسیج تلگرامم اول پاییز نوشته بودم :«امروز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط