آدم از یک جایی به بعد

آدم از یک جایی به بعد
دیگر خودش را به در و دیوار نمیکوبد،
از هر چه هست و نیست شاکی نمیشود،
از آدم ها فاصله نمیگیرد
از هیچ کس، دیگر متنفر نمیشود.
دیگر گریه نمیکند
غصه نمی خورد
از حرف کسی نمی رنجد.
دیگر شعر نمیخواند، موسیقی گوش نمیدهد،
به کسی زنگ نمی زند، کسی هم به او زنگ نمی زند.
دیگر صدایی، اتفاقی، بوی عطری، اسمی، زنگ تلفنی، نامه ای، خاطره ای، حرفی، رنگ پیراهنی
حواسش را پرت نمی کند.
آدم از یک جایی به بعد، دیگر منتظر نمی ماند،
دیگر عجله نمی کند، دیگر حوصله اش سر نمی رود، دیگر بی قرار نمی شود.
.
می دانی؟
آدم از یک جایی به بعد
فقط تماشا می کند ...
#بابک_زمانی
📒 بعد از ابر
دیدگاه ها (۳)

و انسان مگر چند چشم محرم..می شناسد تا بتواند دل و باطن خود ر...

این روزهایم در هیچ شعریخلاصه نمی شوند.شب ها اتاقم را نور کم ...

آرزوها همه تاریک و تباه، سخنم تلخ‌...چرا غم خاموش؟!مرگ بر زا...

خیلی گریه کردم. برای همه چیز گریه کردم.برای تمام چیزهایی که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط