اغوشاستاد

#اغوش_استاد🌙
#پارت39

خداروشکر امروز کلاس نداشتم وپیراهن سرمه رنگی تنم کردم وباشلوار مشکی و یکی از ساعت های مارک دارم

وبرداشتم ودستم کردم وداشتم صبحانه میخوردم وکه صدای جیغی ازبیرون بلندشد.

سریع بلندشدم و دروبازکردم با ندیدن کسی ابروهام بالاپرید ورفتم بیرون...

خواستم برم سمت واحد پناه که نگاهم سمت پله ها کشیده شد بادیدن پناه که افتاده بود روزمین دادزدم:

_پناه

سریع رفتم پایین واروم بغلش کردم وضربه زدم روصورتش وصداش زدم:

_چشمات وبازکن پناه...صدام ومیشنوی

هرچی صداش زدم بیدارنشد که سریع رفتم بالا سوییچ وگوشیم وبرداشتم...

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🥂 ‌‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎♥️
دیدگاه ها (۰)

#آغوش_استاد🌙#پارت40ودروبستم وسریع برگشتم پایین وبغلش کردم وپ...

#اغوش_استاد🌙#پارت41پناه روگذاشتم وروتخت وبااومدن دکتر من وبی...

#آغوش_استاد🌙#پارت38_تمومش کن رضا بازشروع نکن_من بخاطرتومیگم_...

#اغوش_استاد🌙#پارت37زدم زیر خنده بااینکه خودش هم خندش گرفته ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط