آغوش استاد🌙
#آغوش_استاد🌙
#پارت40
ودروبستم وسریع برگشتم پایین وبغلش کردم وپاتندکردم سمت پله ها...همش صداش می زدم که شاید چشماش وباز کنه.
درماشین وبازکردم وگذاشتمش توماشین وسریع خودمم نشستم پشت فرمون
وباسرعت روندم سمت بیمارستان وهمش توراه نبضش وچک می کردم؛
سریع در اوژانس نگه داشتم وپیاده شدم ودر سمت پناه وباز کردم و رفتم سمت داخل وداد زدم:
_دکتر...پرستار یکی کمک کنه
پرستاری بادیدنم سمتم اومدوبادست اشاره دادوگفت:
_بذارینش روتخت تواون اتاق
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پارت40
ودروبستم وسریع برگشتم پایین وبغلش کردم وپاتندکردم سمت پله ها...همش صداش می زدم که شاید چشماش وباز کنه.
درماشین وبازکردم وگذاشتمش توماشین وسریع خودمم نشستم پشت فرمون
وباسرعت روندم سمت بیمارستان وهمش توراه نبضش وچک می کردم؛
سریع در اوژانس نگه داشتم وپیاده شدم ودر سمت پناه وباز کردم و رفتم سمت داخل وداد زدم:
_دکتر...پرستار یکی کمک کنه
پرستاری بادیدنم سمتم اومدوبادست اشاره دادوگفت:
_بذارینش روتخت تواون اتاق
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
۱.۶k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.