به یاد ندارم پیش از تو



به یاد ندارم پیش از تو
بر مدار زندگی گام برداشته
یا در ژرفایِ پستِ زیستن
به اجبارِ تقدیر لنگیده ام؟
تنها می دانم آنچه بعد از
حادثه یِ چشمانت دیدم
شکوهِ همه زیبایی ها بود
که در کشاکشِ عقربه هایِ زمان
با تلنگرِ فرصت رخ می داد،
تو بانگِ بی چون وُ چرایِ عشقی
که فاتحانه بر لحظه ها
حکم می رانی
و چنان تسلیمِ توام
که گویی اختیارم‌نیست
که‌گویی اختیارم نیست
#عارف_اخوان
دیدگاه ها (۴)

‌ز سودای خیال تو شدستیم خیالیکی داند چه شویم از تو چو باشد گ...

‌همان چامه ی مچاله شدههمان نامه ی به دستت نرسیده از سالها ؛آ...

‌کاشلبخندهایم رابه موهایم سنجاق کنمعطرش در شهر بپیچدشاید به ...

‌پای دار است جان من در عشق...! #حضرت_عشق_مولانا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط