قلب من
قلب من 🤍
پارت: ³
کلاس مون تموم شد اومدیم بیرون از آموزشگاه
درسا: نمیخای شمارتو بدی بم؟
زیبا: چرا که نه
۰۹۰۵.....
درسا: امممم وقت داری بریم کافه فردا
زیبا: عااامممممم بهت خبر میدم
درسا: اوکی بای مشتی
زیبا: بایی
دیانا: زیبا خانوم میخای بری
زیبا: ارع اگ میشه خانوم نگی خوشم نمیاد
دیانا: چشممم زیبا
بزار اشنات کنم با رفیقم این یسنا هست یسنا 👈زیبا
یسنا: خوشبختم زیبا جون واقا دختر عالی هستی تو یه روز ترکوندی 😂
زیبا: خوش 😄
من باید برم پس فردا میبینمتون
یسنا و دیانا: باشه خدافظ
زیبا: تو پیاده رو بودم قدم میزدم که گوشیم زنگ خورد خر من زنگ میزد ینی زهره 😂🙄
- بفرمااا
زهره: کوجایی عوضی
زیبا: ناکجا آباد میای
زهره: نه سری بیا خونه دایی اینا اومدن
زیبا: باش حرفمو تموم نکرده بودم که قطع کرد
😐اسکل🙄🙄🙄
پارت: ³
کلاس مون تموم شد اومدیم بیرون از آموزشگاه
درسا: نمیخای شمارتو بدی بم؟
زیبا: چرا که نه
۰۹۰۵.....
درسا: امممم وقت داری بریم کافه فردا
زیبا: عااامممممم بهت خبر میدم
درسا: اوکی بای مشتی
زیبا: بایی
دیانا: زیبا خانوم میخای بری
زیبا: ارع اگ میشه خانوم نگی خوشم نمیاد
دیانا: چشممم زیبا
بزار اشنات کنم با رفیقم این یسنا هست یسنا 👈زیبا
یسنا: خوشبختم زیبا جون واقا دختر عالی هستی تو یه روز ترکوندی 😂
زیبا: خوش 😄
من باید برم پس فردا میبینمتون
یسنا و دیانا: باشه خدافظ
زیبا: تو پیاده رو بودم قدم میزدم که گوشیم زنگ خورد خر من زنگ میزد ینی زهره 😂🙄
- بفرمااا
زهره: کوجایی عوضی
زیبا: ناکجا آباد میای
زهره: نه سری بیا خونه دایی اینا اومدن
زیبا: باش حرفمو تموم نکرده بودم که قطع کرد
😐اسکل🙄🙄🙄
- ۱.۰k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط