عشق را در چشم تو روزی تلاوت می کنم

عشق را در چشم تو روزی تلاوت می کنم
با همه احساس ،خود را با تو تقسیم می کنم
مرز بی پایان مهرت را به من بخشیده ای
در جوابت هر چه دارم فدایت می کنم
نور چشمت را چراغ شام تارم کرده ای
من وجودم را همیشه فرش راهت می کنم
ای تجلی گاه هر چه خوبی و مهر و صفا
عاقبت مانند اشعار فریدون ناب نابت می کنم
بر خرابات وجودم زندگی بخشیده ای
تا نفس دارم همیشه شاد شادت می کنم
همچو سروی گشته ای تا خم نگردد قامتم
من صداقت را همیشه سرپناهت می کنم
دیدگاه ها (۱)

عطروبوی مریمی ها را چو باد آورده استشاعر امشب بازباران را به...

من از تکرار بیزارم ولی تکرار تو زیباستنوازش های دستانت طلوع ...

پشت ِ شعرهایمقالیچه می بافی...دست هایت رارج به رجروی واژه ها...

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست   دل بکن!آینه این قدر تما...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط