سرگذشت حضرت عایشه رض
سرگذشت حضرت عایشه (رض)
#قسمت_سوم
حضرت خوله دخترحکیم (رض) زن عثمان بن مظعون (رض) ، ماجرای فراق جانکاه و اندوه پیامبر(ص) را درک و احساس میکرد ، ک دراثر جدایی حضرت خدیجه برخانه ایشان حاکم شده بود.
از این رو ،روزی تصمیم گرفت تا این حالت را بشکندو راهی برای کم کردن این اندوه ، پیش پای رسول الله بگذارد ، وقتی پیش ان حضرت امد که هنوز اثار غم اندوه فراق حضرت خدیجه برچهره نازنین پیامبر نمایان است.
حضرت خوله پس از گفت وگویی کوتاه گفت : یا رسول الله ایا نمی خواهی ازدواج کنی ؟
پیامبر فرمود با چ کسی؟
حضرت خوله گفت:دختر یابیوه باشد؟
پیامبر فرمود :دخترکیست؟
حضرت خوله گفت: عایشه دختر ابوبکر)رض) دختر محبوب ترین خلق خدا نزد شما.
پیامبر (ص) فرمود : بیوه کیست؟ حضرت خوله گفت : سوده دختر زمعه او ب تو ایمان اورده و رسالت تورا باورکرده است..
پیامبر فرمود برو و هردو را برایم خواستگاری کن
پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - در مدینه استقرار یافته و مسجدش را ساخته بود. در کنار مسجد دو اتاق به عنوان محل سکونت وجود داشت. این محل سکونت، دیوارهایی کوتاه و حیاطی کوچک داشت (1). یکی از این دو اتاق به عایشه صدیقه اختصاص داشت. این اتاق از خشت و چوب درخت خرما ساخته شده بود. در درون اتاق بستری ساخته شده از پوست گذاشته شده که از الیاف پر شده بود. حصیری نیز این بستر را از زمین جدا می کرد. در شکاف در پرده ای مویین آویخته شده بود
خانه ای که برای عروس آماده شده بود، همه اش همین بود. این خانه نمی توانست کاخی بزرگ و باشکوه باشد؛ چرا که حاوی زیورآلات گرانبها نبود. البته، به حد کافی از فروغ و تابش برخوردار بود. صدها بار از وحی آسمانی استقبال نمود. هدایتی که کرانه های هستی را فرا گرفت، این خانه به عنوان مرکز آن محسوب می شد. ده سال پس از این تاریخ، این خانه پیکر عزیزترین فرزند آدم، محمد بن عبدالله، را در خود جای داد و سپس در آن بسته شد، تا برای همیشه تاریخ زیارتگاه فرخنده همه مسلمانان از گوشه و کنار جهان باشد. راستی که چه خانه شگفتی است! در زمان حیات پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - برای کلیه نمایندگان اعزامی، محل گسترش نور و هدایت و دانش بود و پس از این که درهایش همراه با پیکر محمد - صلی الله علیه وآله وسلم - بسته شد، بوی پاک و دل انگیز خود را بر زائران می پاشاند و دل هایشان را زنده می نمود...
ادامه دارد…
#قسمت_سوم
حضرت خوله دخترحکیم (رض) زن عثمان بن مظعون (رض) ، ماجرای فراق جانکاه و اندوه پیامبر(ص) را درک و احساس میکرد ، ک دراثر جدایی حضرت خدیجه برخانه ایشان حاکم شده بود.
از این رو ،روزی تصمیم گرفت تا این حالت را بشکندو راهی برای کم کردن این اندوه ، پیش پای رسول الله بگذارد ، وقتی پیش ان حضرت امد که هنوز اثار غم اندوه فراق حضرت خدیجه برچهره نازنین پیامبر نمایان است.
حضرت خوله پس از گفت وگویی کوتاه گفت : یا رسول الله ایا نمی خواهی ازدواج کنی ؟
پیامبر فرمود با چ کسی؟
حضرت خوله گفت:دختر یابیوه باشد؟
پیامبر فرمود :دخترکیست؟
حضرت خوله گفت: عایشه دختر ابوبکر)رض) دختر محبوب ترین خلق خدا نزد شما.
پیامبر (ص) فرمود : بیوه کیست؟ حضرت خوله گفت : سوده دختر زمعه او ب تو ایمان اورده و رسالت تورا باورکرده است..
پیامبر فرمود برو و هردو را برایم خواستگاری کن
پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - در مدینه استقرار یافته و مسجدش را ساخته بود. در کنار مسجد دو اتاق به عنوان محل سکونت وجود داشت. این محل سکونت، دیوارهایی کوتاه و حیاطی کوچک داشت (1). یکی از این دو اتاق به عایشه صدیقه اختصاص داشت. این اتاق از خشت و چوب درخت خرما ساخته شده بود. در درون اتاق بستری ساخته شده از پوست گذاشته شده که از الیاف پر شده بود. حصیری نیز این بستر را از زمین جدا می کرد. در شکاف در پرده ای مویین آویخته شده بود
خانه ای که برای عروس آماده شده بود، همه اش همین بود. این خانه نمی توانست کاخی بزرگ و باشکوه باشد؛ چرا که حاوی زیورآلات گرانبها نبود. البته، به حد کافی از فروغ و تابش برخوردار بود. صدها بار از وحی آسمانی استقبال نمود. هدایتی که کرانه های هستی را فرا گرفت، این خانه به عنوان مرکز آن محسوب می شد. ده سال پس از این تاریخ، این خانه پیکر عزیزترین فرزند آدم، محمد بن عبدالله، را در خود جای داد و سپس در آن بسته شد، تا برای همیشه تاریخ زیارتگاه فرخنده همه مسلمانان از گوشه و کنار جهان باشد. راستی که چه خانه شگفتی است! در زمان حیات پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم - برای کلیه نمایندگان اعزامی، محل گسترش نور و هدایت و دانش بود و پس از این که درهایش همراه با پیکر محمد - صلی الله علیه وآله وسلم - بسته شد، بوی پاک و دل انگیز خود را بر زائران می پاشاند و دل هایشان را زنده می نمود...
ادامه دارد…
- ۳.۲k
- ۲۰ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط