💜내 마피아 남편💜
💜내 마피아 남편💜
Part:۲
رسیدم خونه سگرو بغلم کردم کیک کوک رو هم برداشتم و ساعت رو تو جیبم درو باز کردم کیک رو روی میز گذاشتم با سگه رفتم تو اتاق گذاشتمش پایین لباسمو رو عوض کردم حوصله نداشتم غذا درست کنم پس سفارش دادم سگه رو بغل کردم رفتم تو بزیرایی سگه رو گذاشتم رو مبل رفتم وسایلش رو آوردم یه بالشت گرد که وسطش پایین بود سگ رو بغل کردم گذاشتمش رو بالشتش بعد بهش اسبابازی دادم بازی کنه و ظرف غذاش رو برداشتم تو غذا سگ ریختم گذاشتم جلوش وای خیلی کیوت میخورد که صدای زنگ در شد رفتم جلوی ایفون زدم رو دکمه دیدم پیکه رفتم پایین درو باز کردم
ا.ت:سلام خیلی ممنون
پ.ی.ک:خواهش میکنم
ا.ت: خدافظ
پ.ی.ک: خدافظ
بعد درو بستم و رفتم بالا وقتی درو باز کردم دیدم سگه جلو دره
ا.ت: وای کیوت منتظرم بودی
سگه واق کرد
ا.ت:بیا بیریم تو گوگولی🥺
بعد من نشستم یجا داشتم غذامو میخوردم که دیدم سگه یه گوشه خوابش برده وای خداااااا خیلی کیوت بودددد گوگولیی
غذامو خوردم یه نگاه به ساعت انداختم ساعت۵غروب بود رفتم خونه رو تزیین کردم که ساعت۷شد خوابم میومد پس سگه رو بغلم گرفتم و خوابیدم
(پرس زمانی به ۸:۴۵دقیقه)
پاشدم خودمو جموجور کردم به ساعت نگاه کردم ساعت ۸:۴۵دقیقه کوک که ساعت۹:۰۰میاد خب ساعتی پاشدم ، پاشدم به صورتم آب زدم بعد رفتم حموم یه حموم۲دقیقه ای گرفتم آمدم بیرون موهام رو خوش کردم لباس پوشیدم رفتم کیک رو از یخچال آوردم بیرون رو میز گذاشتم رفتم هدیه کوک رو هم آوردم گذاشتم رو میز که صدای کیلید آمد زود برغارو خاموش کردم رفتم جلو در که............
ادامه دارد
ببخشید اگه بد بود 🥺🦋
شرطا:
لایک:۷
کامنت:همه باید بزارن مگرنه خبری از پارت بعد نیست
مایل به حمایت ✨💫
Part:۲
رسیدم خونه سگرو بغلم کردم کیک کوک رو هم برداشتم و ساعت رو تو جیبم درو باز کردم کیک رو روی میز گذاشتم با سگه رفتم تو اتاق گذاشتمش پایین لباسمو رو عوض کردم حوصله نداشتم غذا درست کنم پس سفارش دادم سگه رو بغل کردم رفتم تو بزیرایی سگه رو گذاشتم رو مبل رفتم وسایلش رو آوردم یه بالشت گرد که وسطش پایین بود سگ رو بغل کردم گذاشتمش رو بالشتش بعد بهش اسبابازی دادم بازی کنه و ظرف غذاش رو برداشتم تو غذا سگ ریختم گذاشتم جلوش وای خیلی کیوت میخورد که صدای زنگ در شد رفتم جلوی ایفون زدم رو دکمه دیدم پیکه رفتم پایین درو باز کردم
ا.ت:سلام خیلی ممنون
پ.ی.ک:خواهش میکنم
ا.ت: خدافظ
پ.ی.ک: خدافظ
بعد درو بستم و رفتم بالا وقتی درو باز کردم دیدم سگه جلو دره
ا.ت: وای کیوت منتظرم بودی
سگه واق کرد
ا.ت:بیا بیریم تو گوگولی🥺
بعد من نشستم یجا داشتم غذامو میخوردم که دیدم سگه یه گوشه خوابش برده وای خداااااا خیلی کیوت بودددد گوگولیی
غذامو خوردم یه نگاه به ساعت انداختم ساعت۵غروب بود رفتم خونه رو تزیین کردم که ساعت۷شد خوابم میومد پس سگه رو بغلم گرفتم و خوابیدم
(پرس زمانی به ۸:۴۵دقیقه)
پاشدم خودمو جموجور کردم به ساعت نگاه کردم ساعت ۸:۴۵دقیقه کوک که ساعت۹:۰۰میاد خب ساعتی پاشدم ، پاشدم به صورتم آب زدم بعد رفتم حموم یه حموم۲دقیقه ای گرفتم آمدم بیرون موهام رو خوش کردم لباس پوشیدم رفتم کیک رو از یخچال آوردم بیرون رو میز گذاشتم رفتم هدیه کوک رو هم آوردم گذاشتم رو میز که صدای کیلید آمد زود برغارو خاموش کردم رفتم جلو در که............
ادامه دارد
ببخشید اگه بد بود 🥺🦋
شرطا:
لایک:۷
کامنت:همه باید بزارن مگرنه خبری از پارت بعد نیست
مایل به حمایت ✨💫
۱۴.۸k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.