پارت پنجم
پارت پنجم
هزار و یک شب
وسایلمو برداشتم رفتم بالا
انقدر خسته بودم همینجوری وسایلم گزاشتم رو میز گرفتم خوابیدم
ساعت ٧ شب بیدار شدم رفتم دستشویی
کارای لازم رو انجام دادم
رفتم پایین پسرا رو دیدم سر میز نشسته بودن میخواستن شام بخورن
رفتم پایین تر تهیونگ منو دید
تهیونگ:به خوشگل خانم بیا بشین شام بخور
بدون اینکه جواب بدم نشستم سر میز
شام رو خوردم چون خیلی گشنم بود
پاشدم ازشون تشکر کردم رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم رفتم پایین
نامجون:کجا میخوای بری
ا/ت:چون بعد چند سال اومدم کره میخوام برم بگردم
جیمین: میخوای منم باهات بیام
زهن ا/ت
چون امروز ناراحتش کردم دیگه نمیخوام ناراحتش کنم گناه داره
ا/ت:اوکی بیا باهم بریم
جیمین:دو دقیقه واستا لباس بپوشم میام
بعد از چند دقیقه بعد اومد پایین
واو چه جذابه واییییییییییی
از در رفتیم بیرون سوار ماشین جیمین شدیم رفتیم کل شهر رو گشتیم
قرار شد بره برام بستنی بگیره از ماشین پیاده شد
یک عروسک فروشی خیلی قدیمی که قبلا کوچیک بودم بابام برام از اینجا عروسک میگرفت
رفتم سمتش اصلا فرق نکرده بود همون رفتم سمتش بعد از چند دقیقه نگاه کردن خواستم برگردم اما راه رو گم کرده بودم هرچی گشتم ماشین رو پیدا نکردم
ادامه پارت بعد
٣ پارت رو براتون گزاشتم
هزار و یک شب
وسایلمو برداشتم رفتم بالا
انقدر خسته بودم همینجوری وسایلم گزاشتم رو میز گرفتم خوابیدم
ساعت ٧ شب بیدار شدم رفتم دستشویی
کارای لازم رو انجام دادم
رفتم پایین پسرا رو دیدم سر میز نشسته بودن میخواستن شام بخورن
رفتم پایین تر تهیونگ منو دید
تهیونگ:به خوشگل خانم بیا بشین شام بخور
بدون اینکه جواب بدم نشستم سر میز
شام رو خوردم چون خیلی گشنم بود
پاشدم ازشون تشکر کردم رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم رفتم پایین
نامجون:کجا میخوای بری
ا/ت:چون بعد چند سال اومدم کره میخوام برم بگردم
جیمین: میخوای منم باهات بیام
زهن ا/ت
چون امروز ناراحتش کردم دیگه نمیخوام ناراحتش کنم گناه داره
ا/ت:اوکی بیا باهم بریم
جیمین:دو دقیقه واستا لباس بپوشم میام
بعد از چند دقیقه بعد اومد پایین
واو چه جذابه واییییییییییی
از در رفتیم بیرون سوار ماشین جیمین شدیم رفتیم کل شهر رو گشتیم
قرار شد بره برام بستنی بگیره از ماشین پیاده شد
یک عروسک فروشی خیلی قدیمی که قبلا کوچیک بودم بابام برام از اینجا عروسک میگرفت
رفتم سمتش اصلا فرق نکرده بود همون رفتم سمتش بعد از چند دقیقه نگاه کردن خواستم برگردم اما راه رو گم کرده بودم هرچی گشتم ماشین رو پیدا نکردم
ادامه پارت بعد
٣ پارت رو براتون گزاشتم
- ۱۵۲
- ۰۵ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط