نکتهها و پیام های سوره انعام آیه
1/2 نکتهها و پیام های سوره انعام آیه 38:
1- معاد و حشر، تنها مخصوص انسانها نیست.
البته شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است، طرفداران این عقیده میگویند مدارکی در دست است که نشان میدهد حیوانات نیز به اندازه خود دارای درک و فهمند، از جمله:
زندگی بسیاری از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزی است که روشنگر سطح عالی فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفتانگیز لانه و کندو، سخنانی نشنیده باشد، و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد؟ گرچه بعضی میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزی بدانند، اما هیچ دلیلی بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه (غریزه بدون عقل) انجام میشود.
چه مانعی دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان میدهد ناشی از عقل و درک باشد؟ بسیار میشود که حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیشبینی نشده دست به ابتکار میزنند، مثلا گوسفندی که در عمرش گرگ را ندیده برای نخستین بار که آن را میبیند به خوبی خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند برای دفاع از خود و نجات از خطر متوسل میشود.
علاقهای که بسیاری از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا میکنند شاهد دیگری برای این موضوع است، بسیاری از سگهای درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتی فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار میکنند.
داستانهای زیادی از وفای حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانی را جبران میکنند در کتابها و در میان مردم شایع است که همه آنها را نمیتوان افسانه دانست.
و مسلم است آنها را به آسانی نمیتوان ناشی از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولا سرچشمه کارهای یک نواخت و مستمر است، اما اعمالی که در شرائط خاصی که قابل پیشبینی نبوده بعنوان عکس العمل انجام میگردد به فهم و شعور شبیهتر است تا به غریزه.
هم امروز بسیاری از حیوانات را برای مقاصد قابل توجهی تربیت میکنند، سگهای پلیس برای گرفتن جنایتکاران، کبوترها برای رساندن نامهها، و بعضی از حیوانات برای خرید جنس از مغازهها، و حیوانات شکاری برای شکار کردن، آموزش میبینند و وظائف سنگین خود را با دقت عجیبی انجام میدهند، (امروز حتی برای بعضی از حیوانات رسما مدرسه افتتاح کردهاند!)
از همه اینها گذشته، در آیات متعددی از قرآن، مطالبی دیده میشود که دلیل قابل ملاحظهای برای فهم و شعور بعضی از حیوانات محسوب میشود، داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه" سبا و یمن" و آوردن خبرهای هیجانانگیز برای سلیمان شاهد این مدعا است.
بنابراین حیوانات نیز در حد عقل و شعور خود دارای تکلیفند. البته تکلیف مراحلی دارد و هر مرحله ادراک و عقلی متناسب خود میخواهد، تکالیف فراوانی که در قوانین اسلامی برای یک انسان وجود دارد بقدری است که بدون داشتن یک سطح عالی از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمیتوانیم چنان تکالیفی را برای حیوانات بپذیریم، زیرا شرط آن، در آنها حاصل نیست، اما مرحله ساده و پائینتری از تکلیف تصور میشود که مختصر فهم و شعور برای آن کافی است، ما نمیتوانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفی را بطور کلی در باره حیوانات انکار کنیم.
حتی در باره کودکان و دیوانگانی که پارهای از مسائل را میفهمند انکار همه تکالیف مشکل است مثلا اگر نوجوانان 14 ساله که به حد بلوغ نرسیده ولی کاملا مطالب را خوانده و فهمیدهاند در نظر بگیریم، اگر آنها عمدا مرتکب قتل نفس شوند در حالی که تمام زیانهای این عمل را میدانند آیا میتوان گفت هیچ گناهی از آنها سرنزده است؟! قوانین کیفری دنیا نیز افراد غیر بالغ را در برابر پارهای از گناهان مجازات میکند، اگر چه مجازاتهای آنها مسلما خفیفتر است.
بنابراین بلوغ و عقل کامل شرط تکلیف در مرحله عالی و کامل است، در مراحل پائینتر یعنی در مورد پارهای از گناهانی که قبح و زشتی آن برای افراد پائینتر نیز کاملا قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمیتوان شرط دانست.
1- معاد و حشر، تنها مخصوص انسانها نیست.
البته شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است، طرفداران این عقیده میگویند مدارکی در دست است که نشان میدهد حیوانات نیز به اندازه خود دارای درک و فهمند، از جمله:
زندگی بسیاری از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزی است که روشنگر سطح عالی فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفتانگیز لانه و کندو، سخنانی نشنیده باشد، و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد؟ گرچه بعضی میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزی بدانند، اما هیچ دلیلی بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه (غریزه بدون عقل) انجام میشود.
چه مانعی دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان میدهد ناشی از عقل و درک باشد؟ بسیار میشود که حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیشبینی نشده دست به ابتکار میزنند، مثلا گوسفندی که در عمرش گرگ را ندیده برای نخستین بار که آن را میبیند به خوبی خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند برای دفاع از خود و نجات از خطر متوسل میشود.
علاقهای که بسیاری از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا میکنند شاهد دیگری برای این موضوع است، بسیاری از سگهای درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتی فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار میکنند.
داستانهای زیادی از وفای حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانی را جبران میکنند در کتابها و در میان مردم شایع است که همه آنها را نمیتوان افسانه دانست.
و مسلم است آنها را به آسانی نمیتوان ناشی از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولا سرچشمه کارهای یک نواخت و مستمر است، اما اعمالی که در شرائط خاصی که قابل پیشبینی نبوده بعنوان عکس العمل انجام میگردد به فهم و شعور شبیهتر است تا به غریزه.
هم امروز بسیاری از حیوانات را برای مقاصد قابل توجهی تربیت میکنند، سگهای پلیس برای گرفتن جنایتکاران، کبوترها برای رساندن نامهها، و بعضی از حیوانات برای خرید جنس از مغازهها، و حیوانات شکاری برای شکار کردن، آموزش میبینند و وظائف سنگین خود را با دقت عجیبی انجام میدهند، (امروز حتی برای بعضی از حیوانات رسما مدرسه افتتاح کردهاند!)
از همه اینها گذشته، در آیات متعددی از قرآن، مطالبی دیده میشود که دلیل قابل ملاحظهای برای فهم و شعور بعضی از حیوانات محسوب میشود، داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه" سبا و یمن" و آوردن خبرهای هیجانانگیز برای سلیمان شاهد این مدعا است.
بنابراین حیوانات نیز در حد عقل و شعور خود دارای تکلیفند. البته تکلیف مراحلی دارد و هر مرحله ادراک و عقلی متناسب خود میخواهد، تکالیف فراوانی که در قوانین اسلامی برای یک انسان وجود دارد بقدری است که بدون داشتن یک سطح عالی از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمیتوانیم چنان تکالیفی را برای حیوانات بپذیریم، زیرا شرط آن، در آنها حاصل نیست، اما مرحله ساده و پائینتری از تکلیف تصور میشود که مختصر فهم و شعور برای آن کافی است، ما نمیتوانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفی را بطور کلی در باره حیوانات انکار کنیم.
حتی در باره کودکان و دیوانگانی که پارهای از مسائل را میفهمند انکار همه تکالیف مشکل است مثلا اگر نوجوانان 14 ساله که به حد بلوغ نرسیده ولی کاملا مطالب را خوانده و فهمیدهاند در نظر بگیریم، اگر آنها عمدا مرتکب قتل نفس شوند در حالی که تمام زیانهای این عمل را میدانند آیا میتوان گفت هیچ گناهی از آنها سرنزده است؟! قوانین کیفری دنیا نیز افراد غیر بالغ را در برابر پارهای از گناهان مجازات میکند، اگر چه مجازاتهای آنها مسلما خفیفتر است.
بنابراین بلوغ و عقل کامل شرط تکلیف در مرحله عالی و کامل است، در مراحل پائینتر یعنی در مورد پارهای از گناهانی که قبح و زشتی آن برای افراد پائینتر نیز کاملا قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمیتوان شرط دانست.
- ۳.۰k
- ۳۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط