دلنوشته لیلی
#دلنوشته_لیلی
#تنها_برای_چشمهایش
#تقدیم_به_آستان_پاک_عشق
☀️در همسایگی خورشید☀️
تو همان تلالو و رقص نور خورشیدی...
که میتابی آرام بر پشت پلکهای من....
تو همان رقص نرم نور،تو همان رویای شیرینی...
که جرئه ،جرئه سرازیر میشوی بر پیکر من...
همچون حس پاک کودکانه،میلغزی!جاری میشوی!...
در بند بند وجودم،بر بستر کالبد مرده ی من...
سبز میشوم!پر از جوانه میشوم!این است زندگی...
حیرتا از قدرتت!عشق جاویدان من،خدای من!...
طرحی زنم ز دوچشمت،آن دوگوی یاغی افسونگر...
که برده از کف من،عقل و هوش من! قرار من!...
آزادی و سرکش ،می روی تا اوج،پای تو در بند نیست...
مرا با خود ببر،پای ماندنم نیست،تب دارد قلب بیمار من...
و بازهم چون همیشه،ناکام و ناتمام میمانم در قعر دنیا....
من و کاغذو جوهر و و دیوان پرشده از جنون من...
همین است فلسفه ی عشق..
کلامی برای تعریف نباید...
و من تنها بدون تو اینجا...
شعر دیگری جز تو نباید...
تاابد...
برای تو....
#تنها_برای_چشمهایش
#تقدیم_به_آستان_پاک_عشق
☀️در همسایگی خورشید☀️
تو همان تلالو و رقص نور خورشیدی...
که میتابی آرام بر پشت پلکهای من....
تو همان رقص نرم نور،تو همان رویای شیرینی...
که جرئه ،جرئه سرازیر میشوی بر پیکر من...
همچون حس پاک کودکانه،میلغزی!جاری میشوی!...
در بند بند وجودم،بر بستر کالبد مرده ی من...
سبز میشوم!پر از جوانه میشوم!این است زندگی...
حیرتا از قدرتت!عشق جاویدان من،خدای من!...
طرحی زنم ز دوچشمت،آن دوگوی یاغی افسونگر...
که برده از کف من،عقل و هوش من! قرار من!...
آزادی و سرکش ،می روی تا اوج،پای تو در بند نیست...
مرا با خود ببر،پای ماندنم نیست،تب دارد قلب بیمار من...
و بازهم چون همیشه،ناکام و ناتمام میمانم در قعر دنیا....
من و کاغذو جوهر و و دیوان پرشده از جنون من...
همین است فلسفه ی عشق..
کلامی برای تعریف نباید...
و من تنها بدون تو اینجا...
شعر دیگری جز تو نباید...
تاابد...
برای تو....
۳۴.۴k
۲۹ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.