http://iranjavanmusic.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%
http://iranjavanmusic.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86-%DA%86%D8%A7%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D8%B6-%D8%AD%D8%A7%D9%84%DB%8C/
نه جیک جیک مستانت ، نه سردی زمستانت
رجوع کن به دستانت
که روز های بسیاری ، که ظلم ها روا کردی
به دست های بسیاری
شبانه مردِ گاریچی ، به خانه میکِشد خود را
اگر که مادیان (اسب ماده) خسته ، اگر طناب هم پاره
درون مرد همواره ، کشیده میشود باری
مریض حالی ام خوش نیست ، نه خوابِ راحتی دارم
نه مایلم به بیداری
درونِ ما تفاوت هاست ، تو مبتلا به درمانی
و من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم ، مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب ، و صبح میشوی هر روز
تو خوابِ راحتی داری
خیال بافی ات بد نیست ، خیال کن که خواهی رفت
همین که رفتی و مُردم ، تلاش کن که برگردی
و در کمال خونسردی ، مرا به خاک بسپاری
زیاد یاوه میگویم ، گره بزن زبانم را
زیاد از تو مینوشم ، بگیر استکانم را
بگیر هر چه را دارم ، ببخش هر چه را داری
مریض حالی ام خوش نیست ، نه خوابِ راحتی دارم
نه مایلم به بیداری
درونِ ما تفاوت هاست ، تو مبتلا به درمانی
و من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم ، مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب ، و صبح میشوی هر روز
تو خوابِ راحتی داری
تو را شبانه تا هر شب ، به روی شانه خواهم برد
تو را شبانه خواهم مرُد
شبانه های لب هایم ، لبانه های شب هایت
شبانه های بیداری
چه بیقرار و سنگین بار ، به خانه میکِشم خود را
چه بیگدار در قلبم ، زبانه میِکشی خود را
من از تو سخت دلگیرم ، تو از که سخت بیزاری
نه جیک جیک مستانت ، نه سردی زمستانت
رجوع کن به دستانت
که روز های بسیاری ، که ظلم ها روا کردی
به دست های بسیاری
شبانه مردِ گاریچی ، به خانه میکِشد خود را
اگر که مادیان (اسب ماده) خسته ، اگر طناب هم پاره
درون مرد همواره ، کشیده میشود باری
مریض حالی ام خوش نیست ، نه خوابِ راحتی دارم
نه مایلم به بیداری
درونِ ما تفاوت هاست ، تو مبتلا به درمانی
و من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم ، مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب ، و صبح میشوی هر روز
تو خوابِ راحتی داری
خیال بافی ات بد نیست ، خیال کن که خواهی رفت
همین که رفتی و مُردم ، تلاش کن که برگردی
و در کمال خونسردی ، مرا به خاک بسپاری
زیاد یاوه میگویم ، گره بزن زبانم را
زیاد از تو مینوشم ، بگیر استکانم را
بگیر هر چه را دارم ، ببخش هر چه را داری
مریض حالی ام خوش نیست ، نه خوابِ راحتی دارم
نه مایلم به بیداری
درونِ ما تفاوت هاست ، تو مبتلا به درمانی
و من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم ، مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب ، و صبح میشوی هر روز
تو خوابِ راحتی داری
تو را شبانه تا هر شب ، به روی شانه خواهم برد
تو را شبانه خواهم مرُد
شبانه های لب هایم ، لبانه های شب هایت
شبانه های بیداری
چه بیقرار و سنگین بار ، به خانه میکِشم خود را
چه بیگدار در قلبم ، زبانه میِکشی خود را
من از تو سخت دلگیرم ، تو از که سخت بیزاری
۲.۶k
۲۷ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.