چطورید بچه ها خیلی دلم براتون تنگ شده بود من برگشتم
لطفا دوستم داشته باشید و پستامو لایک کنید عاشقتونم💞
خلاصه عشق 🤎✨
پارت ۱۲🤎✨
ا/ت ویو:(ا/ت رو از این به بعد با § نشون میدم)
با حس اینکه کسی کنارمه از خواب بیدار شدم و تازه متوجه بلا کوچولوی کنارم شدم خیلی خوبه میخوام بخورمش
رفتم سرویس و کارای لازم رو انجام دادم بعد اومدم بیرون برای بلا اب و غذا ریختم که انقدر به دست پام نپیجه رفتم پایین صبحونه بخورم اما با نامه روی میز مواجه شدم
«متن نامه:ا/ت جان بعد از یه مدت ما داریم میریم پیش مادر بزرگت متاسفم دیشب وقت نشد بگم مراقب خودت باش وعدههای غذاییت یادت نره.»
خب یه ذره زود تر میگفتن چی میشد مگه بیخیال برای امروز کلی هیجان دارم نتونستم چشم رو هم بزارم وای من قراره توی کنسرت باشم عررررررر چقدر معروف شم
بزار پیج اینستام چک کنم شاید همین الان هم اومدن فالو کنن
(جیغغغغغ)واقعا من ۱۰ میلیون فالور دارم وایییییی دارم خواب میبینم چطوری اخه گیلی گیلی گیلی گیلی ولش صبحانه چی داریم
پس از خوردن صبحانه
لباس چی بپوشم که جلوش خوب بنظر بیام لعنتی من تازه فهمیدم دوسش دارم خب بیا با آرامش انتخاب کنیم
تصمیم گرفتم که یه پلیور و دامن بپوشم که به نظرم ترکیب شیکی میسازه پس اول رفتم دوش گرفتم بعد یه میکاپ لایت و بعدش آماده شدم موهام هم حالت دادم انگار نه انگار دارم میرم برای تمرین دنس خب با اینا نمیشه که تمرین کرد پس یه دست هم لباس برای اونجا برداشتم دیشب جونگکوک ماشینم رو آورده بود پس سوار ماشینم شدم و یادم رفت بلا رو بیارم دوباره رفتم بلا رو اوردم و اماده رفتن بودم
ماشین رو راه انداختم و به سمت سالن دنس حرکت کردم
بعد از ۲۰ دقیقه رسیدم ماشین رو تو پارکینگ پارک کردم وارد شدم پسرا زودتر از من رسیده بودن رفتم پیششون
§سلاممممم
موچی:سلام ا/ت شیی چطوری؟
§خوبم ولی شما ها همه پکرید چی شده
نامی:استادیو نقص پیدا کرده نمیتونیم امروز تمرین کنیم
_خب بیایید بریم خونه هوپی استادیو داره
هوپی:اره حق با توعه این بهترین ایده است
پیش به سوی ماشین من
§یکی که رانندگیش خوبه بیاد ماشین منم برونه لطفا
٫&تهیونگ هیونگ کاره خودته من حوصله غرغراشو ندارم
§اوپا من کی بهت غر زدم
&همین الان
تهیونگ اومد سوار ماشین من شد و راه افتادیم البته بازم بت ماسک و کلاه
توی ماشین جو سنگینی بود و من برای اینکه جو رو بشکنم گفتم
§خوبی اوپا؟
_اره خوبم تو خوبی؟
§ممنون ولی انگار پریشون به نظر میای دیشب خوب خوابیدی؟
_ نگران منی؟
با سوالش هنگ کردم نه میتونستم بگم اره نه میتونستم بگم نه وضعیت افتضاحی بود
§معلومه که نگرانم
_برای چی؟
§هب تو همگروهی داداشم جدا از اون از من کنارتون خوشحالم پس اگه حال یکیتون خوب نباشه حال منم خوب نیست
_قانع شدم بچه
اسلاید ۲:ا/ت
اسلاید ۳: تهیونگ
خلاصه عشق 🤎✨
پارت ۱۲🤎✨
ا/ت ویو:(ا/ت رو از این به بعد با § نشون میدم)
با حس اینکه کسی کنارمه از خواب بیدار شدم و تازه متوجه بلا کوچولوی کنارم شدم خیلی خوبه میخوام بخورمش
رفتم سرویس و کارای لازم رو انجام دادم بعد اومدم بیرون برای بلا اب و غذا ریختم که انقدر به دست پام نپیجه رفتم پایین صبحونه بخورم اما با نامه روی میز مواجه شدم
«متن نامه:ا/ت جان بعد از یه مدت ما داریم میریم پیش مادر بزرگت متاسفم دیشب وقت نشد بگم مراقب خودت باش وعدههای غذاییت یادت نره.»
خب یه ذره زود تر میگفتن چی میشد مگه بیخیال برای امروز کلی هیجان دارم نتونستم چشم رو هم بزارم وای من قراره توی کنسرت باشم عررررررر چقدر معروف شم
بزار پیج اینستام چک کنم شاید همین الان هم اومدن فالو کنن
(جیغغغغغ)واقعا من ۱۰ میلیون فالور دارم وایییییی دارم خواب میبینم چطوری اخه گیلی گیلی گیلی گیلی ولش صبحانه چی داریم
پس از خوردن صبحانه
لباس چی بپوشم که جلوش خوب بنظر بیام لعنتی من تازه فهمیدم دوسش دارم خب بیا با آرامش انتخاب کنیم
تصمیم گرفتم که یه پلیور و دامن بپوشم که به نظرم ترکیب شیکی میسازه پس اول رفتم دوش گرفتم بعد یه میکاپ لایت و بعدش آماده شدم موهام هم حالت دادم انگار نه انگار دارم میرم برای تمرین دنس خب با اینا نمیشه که تمرین کرد پس یه دست هم لباس برای اونجا برداشتم دیشب جونگکوک ماشینم رو آورده بود پس سوار ماشینم شدم و یادم رفت بلا رو بیارم دوباره رفتم بلا رو اوردم و اماده رفتن بودم
ماشین رو راه انداختم و به سمت سالن دنس حرکت کردم
بعد از ۲۰ دقیقه رسیدم ماشین رو تو پارکینگ پارک کردم وارد شدم پسرا زودتر از من رسیده بودن رفتم پیششون
§سلاممممم
موچی:سلام ا/ت شیی چطوری؟
§خوبم ولی شما ها همه پکرید چی شده
نامی:استادیو نقص پیدا کرده نمیتونیم امروز تمرین کنیم
_خب بیایید بریم خونه هوپی استادیو داره
هوپی:اره حق با توعه این بهترین ایده است
پیش به سوی ماشین من
§یکی که رانندگیش خوبه بیاد ماشین منم برونه لطفا
٫&تهیونگ هیونگ کاره خودته من حوصله غرغراشو ندارم
§اوپا من کی بهت غر زدم
&همین الان
تهیونگ اومد سوار ماشین من شد و راه افتادیم البته بازم بت ماسک و کلاه
توی ماشین جو سنگینی بود و من برای اینکه جو رو بشکنم گفتم
§خوبی اوپا؟
_اره خوبم تو خوبی؟
§ممنون ولی انگار پریشون به نظر میای دیشب خوب خوابیدی؟
_ نگران منی؟
با سوالش هنگ کردم نه میتونستم بگم اره نه میتونستم بگم نه وضعیت افتضاحی بود
§معلومه که نگرانم
_برای چی؟
§هب تو همگروهی داداشم جدا از اون از من کنارتون خوشحالم پس اگه حال یکیتون خوب نباشه حال منم خوب نیست
_قانع شدم بچه
اسلاید ۲:ا/ت
اسلاید ۳: تهیونگ
۱.۱k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.