قصه نیستم که بگویی

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریادکن ...
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۵)

جای مهتاببه تاریکی شب هاتو بتاب ... #فریدون_مشیری

همراهت می‌آیم تا آخر راه ...!و هیچ نمی پرسم هرگز ؛با تو اول ...

با ما گفته بودند:«آن کلامِ مقدس رابا شما خواهیم آموخت،لیکن ب...

سکوت گندم میتواند گرسنگی باشد و غریو پیروزمند قحط.همچنان که ...

تا حالا آدمِ امنِ زندگی‌ات ناامن شده؟ شده کسی را خودی‌ترین ب...

مرگ

در من کسی نفس می‌کشد که سال‌هاست مرده استحالا در منکسی راه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط