وقتی برادر ناتنی بود.....
وقتی برادر ناتنی بود.....
پارت دو
اول لباس باز ممنوع
دوم دامن کوتاه ممنوع
سوم با پسر حرف زدم ممنوع
چهار شرکت تو مهمونی هام ممنوع
پنج وارد اتاق کارم در سیاهه نمیشی
+چشم داداش
-خوبه بریم بخوابیم
+چشم داداش
-بگو ددی داداش نه
+سکوت
ویو فردا عصر
_پاشو بریم شهربازی
+باشه
ویو ماشین
+داداش.....
*بوسیدن*
+چی میکنی مگه دوست پسرمی
-شاید چون بهت احساس دارم
+اما من دوستت ندارم
-چییی داد
+من دوستت ندارم
-دور زدن
-نکنه هنوز دلت پیش امیره داد
+اون بهتر از توعه
-خفه شو داد
ویو عمارت
ویو ا.ت
سوین موهامو گرفت و پرتم کرد تو اتاق
-با هر ضربه بشمار
بشمر
+یک.....دو ......سه....
۴۰ مین بعد
+شیشصد و هفتاد و پنج.......دیگه نمیتونم
-هه پوزخند
از اول
۵۴ دقیقه بعد
که سوین خودش خسته شد و پرت کرد اونور شلاقو
-هویی پاشو
+.....
-با توام داد
سوین ویو بیهوش بود
دکتر خبر کردم اومد عمارت
&بخاطر کتک خوردن بیهوش نشده انگار قبلاً این حسو تجربه کرده
-ممنون
+سلام داداش
-سلام یه سوال دارم ازت
+بگو......
پارت دو
اول لباس باز ممنوع
دوم دامن کوتاه ممنوع
سوم با پسر حرف زدم ممنوع
چهار شرکت تو مهمونی هام ممنوع
پنج وارد اتاق کارم در سیاهه نمیشی
+چشم داداش
-خوبه بریم بخوابیم
+چشم داداش
-بگو ددی داداش نه
+سکوت
ویو فردا عصر
_پاشو بریم شهربازی
+باشه
ویو ماشین
+داداش.....
*بوسیدن*
+چی میکنی مگه دوست پسرمی
-شاید چون بهت احساس دارم
+اما من دوستت ندارم
-چییی داد
+من دوستت ندارم
-دور زدن
-نکنه هنوز دلت پیش امیره داد
+اون بهتر از توعه
-خفه شو داد
ویو عمارت
ویو ا.ت
سوین موهامو گرفت و پرتم کرد تو اتاق
-با هر ضربه بشمار
بشمر
+یک.....دو ......سه....
۴۰ مین بعد
+شیشصد و هفتاد و پنج.......دیگه نمیتونم
-هه پوزخند
از اول
۵۴ دقیقه بعد
که سوین خودش خسته شد و پرت کرد اونور شلاقو
-هویی پاشو
+.....
-با توام داد
سوین ویو بیهوش بود
دکتر خبر کردم اومد عمارت
&بخاطر کتک خوردن بیهوش نشده انگار قبلاً این حسو تجربه کرده
-ممنون
+سلام داداش
-سلام یه سوال دارم ازت
+بگو......
۱۱.۴k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.