ای دلبر بیصورت صورتگر ساده

ای دلبر بی‌صورت صورتگر ساده
وی ساغر پرفتنه به عشاق بداده

از گفتن اسرار دهان را تو ببسته
و آن در که نمی‌گویم در سینه گشاده

تا پرده برانداخت جمال تو نهانی
دل در سر ساقی شد و سر در سر باده

صبحی که همی‌راند خیال تو سواره
جان‌های مقدس عدد ریگ پیاده

و آن‌ها که به تسبیح بر افلاک بنامند
تسبیح گسستند و گرو کرده سجاده

جان طاقت رخسار تو بی‌پرده ندارد
وز هر چه بگوییم جمال تو زیاده

چون اشتر مست است مرا جان ز پی تو
بر گردن اشتر تن من بسته قلاده




@d_f
دیدگاه ها (۲)

.تو غلط میکنی این گونه دل از ما ببریسر خود آینه را غرق تماشا...

باورم کن که دلم سخت گرفتار تو شددل من در گرو سرخی رخسار تو ش...

الا که از همگانت عزیزتر دارمشکسته باد دلم، گر دل از تو بردار...

.من را نگاه کن که دلم شعله ‌ور شودبگذار در من این هیجان بیشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط