💠 ترحّم به سگی به قدرت علمی و معنوی آورد...! 💠
💠 ترحّم به سگی به قدرت علمی و معنوی آورد...! 💠
🌀 مرحوم سید رشتی (شفتی) در اصفهان یکی از مراجع بزرگ تقلید بود خیلی مقامش بلند بود. از نظر علم و تقوی مرتبه ای بلند داشت حتی مشهور است که ایشان شبها در مناجات و استغاثه حال خوف و رجائی برایشان پیدا می شد...
🔸 آه و ناله و داد و فریاد سر می داد، و از نظر قدرت تا بدانجا رسیده بود که در زمان ظلّ السلطان، پسر ناصرالدین شاه (که در آنجا همه کاره بود) گدائی پیش سلطان آمده بود...
👈 🏼 سلطان گفت: چرا پیش من آمدی؟! اگر #علم می خواهی برو به مسجد سید، اگر قدرت و پول می خواهی برو به مسجد سید...
به راستی که چنین بود، ظلّ السطان خوب گفته بود. بالاتر از همه، در اصفهان مسجدی ساخت بود بنام مسجد سید که خیلی است و روحانیت عجیبی دارد.
🔸 ایشان از کجا به این درجه رسید؟! خودشان فرمودند که: یک سگ مرا به اینجا رساند!
- فرمودند: من در #نجف طلبه بودم و چند روزی بود که از ایران برای من پول نیامده بود. کمی صبر کردم...
🔹 یک وقت شبهه وجوب برای من پیش آمد، از رفیقم مقداری پول قرض کردم. تصمیم گرفتم مقداری نان و کلّه بخورم...
لذا صبح نان و کله ای خریداری کردم هنگامی که بمنزل بر می گشتم، دیدم که سگی در جوی آب افتاده و خیل گرسنه است و سه بچه هم دارد که به پستان سگ افتاده اند...
⭕ ️ در حالی که پستانش شیری نداشت! دلم برای آن سگ سوخت با خود گفتم ما که تا حالا گرسنگی خوردیم باز هم گرسنگی می خوریم...
نانها را در آبگوشت ترید کرد و آن را جلوی سگ گذاشتم #سگ آن را خورده بعد هم بلند شدم و ظرف را تعفیر کردم و بردم به صاحبش دادم و بعد هم پروردگار عالم برایم پولی رساند.
🔸 مدتی طول نکشید که از شفت (وی از اهالی شفت بوده و شفت یکی از شهرستانهای گیلان است) کسی آمده و گفت:
- فلان حاجی مُرده و ثلث مال خود را برای شما وصیت کرده که دهی است...
🔍 حساب کردم دیدم همان موقعی که آن کلّه را به سگ دادم، عصر همان روز برای من این وصیت شده است و از همان وقت کم کم در اصفهان برای من آن قدرت و #مرجعیت پیدا شد.
🔹 آری بارها می گفته: اگر توانستم به #اسلام خدمتی کنم مرهون این است که توانستم دل سگی را به دست آوردم...
🔴 و تعجّب نکنید! زیرا برای آنکه شخص مشمول رحمت خدا شود، زمینه می خواهد و زمینه مختلف است گاهی انسان می تواند راه صد ساله را در یک آن برود.
🔗 منبع: جهاد با نفس، حضرت آیت الله مظاهری مدظله ص ۱۱۲
🌀 مرحوم سید رشتی (شفتی) در اصفهان یکی از مراجع بزرگ تقلید بود خیلی مقامش بلند بود. از نظر علم و تقوی مرتبه ای بلند داشت حتی مشهور است که ایشان شبها در مناجات و استغاثه حال خوف و رجائی برایشان پیدا می شد...
🔸 آه و ناله و داد و فریاد سر می داد، و از نظر قدرت تا بدانجا رسیده بود که در زمان ظلّ السلطان، پسر ناصرالدین شاه (که در آنجا همه کاره بود) گدائی پیش سلطان آمده بود...
👈 🏼 سلطان گفت: چرا پیش من آمدی؟! اگر #علم می خواهی برو به مسجد سید، اگر قدرت و پول می خواهی برو به مسجد سید...
به راستی که چنین بود، ظلّ السطان خوب گفته بود. بالاتر از همه، در اصفهان مسجدی ساخت بود بنام مسجد سید که خیلی است و روحانیت عجیبی دارد.
🔸 ایشان از کجا به این درجه رسید؟! خودشان فرمودند که: یک سگ مرا به اینجا رساند!
- فرمودند: من در #نجف طلبه بودم و چند روزی بود که از ایران برای من پول نیامده بود. کمی صبر کردم...
🔹 یک وقت شبهه وجوب برای من پیش آمد، از رفیقم مقداری پول قرض کردم. تصمیم گرفتم مقداری نان و کلّه بخورم...
لذا صبح نان و کله ای خریداری کردم هنگامی که بمنزل بر می گشتم، دیدم که سگی در جوی آب افتاده و خیل گرسنه است و سه بچه هم دارد که به پستان سگ افتاده اند...
⭕ ️ در حالی که پستانش شیری نداشت! دلم برای آن سگ سوخت با خود گفتم ما که تا حالا گرسنگی خوردیم باز هم گرسنگی می خوریم...
نانها را در آبگوشت ترید کرد و آن را جلوی سگ گذاشتم #سگ آن را خورده بعد هم بلند شدم و ظرف را تعفیر کردم و بردم به صاحبش دادم و بعد هم پروردگار عالم برایم پولی رساند.
🔸 مدتی طول نکشید که از شفت (وی از اهالی شفت بوده و شفت یکی از شهرستانهای گیلان است) کسی آمده و گفت:
- فلان حاجی مُرده و ثلث مال خود را برای شما وصیت کرده که دهی است...
🔍 حساب کردم دیدم همان موقعی که آن کلّه را به سگ دادم، عصر همان روز برای من این وصیت شده است و از همان وقت کم کم در اصفهان برای من آن قدرت و #مرجعیت پیدا شد.
🔹 آری بارها می گفته: اگر توانستم به #اسلام خدمتی کنم مرهون این است که توانستم دل سگی را به دست آوردم...
🔴 و تعجّب نکنید! زیرا برای آنکه شخص مشمول رحمت خدا شود، زمینه می خواهد و زمینه مختلف است گاهی انسان می تواند راه صد ساله را در یک آن برود.
🔗 منبع: جهاد با نفس، حضرت آیت الله مظاهری مدظله ص ۱۱۲
۲.۱k
۲۴ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.