پارت اول
1 پارت اول :
جیمین واقعا دانشگاه خسته کنندست شاید من زیاد حوصله ندارم جیمین
* بله وقتی تا اخر شب میشینی داخل اون بازی همین میشه ته
یا چه ربطی داره
خوبم ربط داره خوشم میدی دفتر مدید
- هی ول کن دیگه
*دروغ میگم
جالبیش اینجاست میری به دفتر هم میگی
میرم به پیش دوست پسرم
* وایسا ببینم تو از کی دوست پسرداری که از کی به من خبر ندادی
از وقتی تورو دیدم تا الان
* چه جوری منم میخوام ته
رفتم جلو زدم به پیشونیش گفتم کم هول بازی در بیار چیم بای
شروع کرد به داد و بیداد کردن
فعلا جیم
*فعلاته
مثل همیشه داخل خونه شدم کل خونه
پر شده بود از شیشه های مشروب وارد اتاق
مامانم شدم ولی اونی نبود با بی خیالی خارج
شدم از بوی بد مشروب لباسمو جلو دماغم
گرفتم و رفتم شیشه هاره جمع کردم بوی
مشروب داشت حالمو بهم میزد پنجره ها رو
باز کردم تا هوا عوض شد بعدشم مثل همیشه
شروع کردم به درس خوندن بعد از چند ساعت
در خود باز شد حرکت کردم به سمت
در ورودی مامان هان دوباره مست کرده اما
بجای مامانم دو تا هیکل قول میکند و شلوار مشکی وارد خونه شدن.....
بزارم؟؟؟؟؟؟؟؟
جیمین واقعا دانشگاه خسته کنندست شاید من زیاد حوصله ندارم جیمین
* بله وقتی تا اخر شب میشینی داخل اون بازی همین میشه ته
یا چه ربطی داره
خوبم ربط داره خوشم میدی دفتر مدید
- هی ول کن دیگه
*دروغ میگم
جالبیش اینجاست میری به دفتر هم میگی
میرم به پیش دوست پسرم
* وایسا ببینم تو از کی دوست پسرداری که از کی به من خبر ندادی
از وقتی تورو دیدم تا الان
* چه جوری منم میخوام ته
رفتم جلو زدم به پیشونیش گفتم کم هول بازی در بیار چیم بای
شروع کرد به داد و بیداد کردن
فعلا جیم
*فعلاته
مثل همیشه داخل خونه شدم کل خونه
پر شده بود از شیشه های مشروب وارد اتاق
مامانم شدم ولی اونی نبود با بی خیالی خارج
شدم از بوی بد مشروب لباسمو جلو دماغم
گرفتم و رفتم شیشه هاره جمع کردم بوی
مشروب داشت حالمو بهم میزد پنجره ها رو
باز کردم تا هوا عوض شد بعدشم مثل همیشه
شروع کردم به درس خوندن بعد از چند ساعت
در خود باز شد حرکت کردم به سمت
در ورودی مامان هان دوباره مست کرده اما
بجای مامانم دو تا هیکل قول میکند و شلوار مشکی وارد خونه شدن.....
بزارم؟؟؟؟؟؟؟؟
- ۸۰۶
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط