باید من بی حوصله را هم بپذیری

باید منِ بی حوصله را هم بپذیری
ای عشق‌‌، نگو "نه" ... تو "بلا"ی همه گیری

پیچیده در اندامم، سلول به سلول
فریاد پشیمانیِ زندانیِ پیری

آن لرزش یکریز در آن گوشه دریا
دستان غریقی ست، نه امواج حقیری

خونریزی روحم نفسی بند نیامد
ای مرهم دلبند! تو از تیره تیری

بیرون زدم و گشتم و پرسیدم و گفتند:
رازی ست که بهتر که ندانی و بمیری...

پنهان مکن ای رودِ روانی، جرَیان چیست؟!
با یادِ که آواره هر کوره کویری؟

شور و شرت ای عشق، سرٍ هر گذری هست
هم تعزیه خوانی تو و هم معرکه گیری



💫 🌸
دیدگاه ها (۳)

کوه مردانگی ام پیش نگاهت افتاد تا نگاهم به دو چشمان سیاهت اف...

وقتی همه جا از غزلِ من سخنی هست،یعنی همه جا #تو،همه جا #تو،ه...

در خویش می‌سازم تو را، در خویش ویران می‌کنممی‌ترسم از حرفی ک...

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد !چشم ها را باید شست جور دیگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط