گیو فصل اول🛐🛐🛐
گیو فصل اول🛐🛐🛐
خب
یه فکت گیوییمون نشه؟
با وجود هاشیرایی اب بودن نمیتونه شنا کنه
از سگ ها میترسد و متنفره
چون چند باری گازش گرفتن، یبار تارو سگ یائه( تو اسپین اف هست گذاشتم برو بخون) و سگ سانمی که لبش را گاز گرفت
بعد از نبرد نهایی هائوری پاره شد و نزوکو اونو درست کرد و اونقدر سپاسگذار بود که با فرستادن هدایایی اذیت میکرد
بعد از نبرد دوستی و صمیمیتی با تنگن و همسرانش پیدا کرد و وقتی اولین بچه تنگن( ماکیو ) بدنیا آمد تنگن اجازه داد نوزادش را در آغوش بگیرد
بعد از نبرد موهایش را کوتاه کرد چون او و کوچو قول دادند هرکس طول عمر بیشتری داشته باشد باید موهای خود را کوتاه کند( شینوبو که همه چیو میدونست:) )
از صحبت با کوچو لذت میبرد
نمیتونه با غذا تو دهنش حرف بزنه🗿🤝
بعد از مرگ سابیتو 15 لیوان ساکه که یه نوع الکل یا مشروب است خورد و بیهوش شد... بلی 13 سال داشت
کرو فوبیا دارد یعنی ترس از شادی
سرگرمی گیو بازی تسومه شوگی یک پازل بر اساس قوانین شوگی است
بخاطر گذشته اش از عقده حقارت رنج میبره
به تنهایی با تانجیرو(پادشاه شیاطین)مبارزه کرد
بعد از مرگ سابیتو، هرگز کسی را دوست خطاب نکرد چون از نزدیک شدن بهشون میترسید که آنهارو از دست بدهد
در 50 سال گذشته هیچ شیطان کش دیگری در تنفس آب مهارت نداشته است
در جنگ با میزان بازوشو از دست میده و به کما میره
استقامت غیر انسانی و سرعت و واکنش دارد
دوست داره مردم باهاش حرف بزنن
به غیر از رنگوکو، یکی از هاشیراهایی بود که اکازا اورا شایسته شیطان شدن میدانست
می خواست تانجیرو جایگزینش شود
معتقد بود که نباید اسامی بین شیاطین به اشتراک گذاشته شود
سانمی به اندازه سابیتو برایش با ارزش شد، حتی ارزو کرد که قبل از او بمیرد تا از دستش ندهد.
نزدیکترین هاشیرا بهش شینوبو کوچوعه
کلاسش بسیار پیر است و اغلب به ماموریت هایی که به گیو میدهد اشتباه است
او رنگوکو را به غیر از شینوبو دوست دارد. رنگوکو اغلب با او صحبت میکرد حتی اگه همیشه نمیتونست صداشو بشنوه و رنگوکو بهش لبخند زدن رو یاد میداد^^
گیو دارای حس قوی عدالت است
خب
بالاخره
گوشیم دستم بود از بقیه میزارم
حیحححح
خب
یه فکت گیوییمون نشه؟
با وجود هاشیرایی اب بودن نمیتونه شنا کنه
از سگ ها میترسد و متنفره
چون چند باری گازش گرفتن، یبار تارو سگ یائه( تو اسپین اف هست گذاشتم برو بخون) و سگ سانمی که لبش را گاز گرفت
بعد از نبرد نهایی هائوری پاره شد و نزوکو اونو درست کرد و اونقدر سپاسگذار بود که با فرستادن هدایایی اذیت میکرد
بعد از نبرد دوستی و صمیمیتی با تنگن و همسرانش پیدا کرد و وقتی اولین بچه تنگن( ماکیو ) بدنیا آمد تنگن اجازه داد نوزادش را در آغوش بگیرد
بعد از نبرد موهایش را کوتاه کرد چون او و کوچو قول دادند هرکس طول عمر بیشتری داشته باشد باید موهای خود را کوتاه کند( شینوبو که همه چیو میدونست:) )
از صحبت با کوچو لذت میبرد
نمیتونه با غذا تو دهنش حرف بزنه🗿🤝
بعد از مرگ سابیتو 15 لیوان ساکه که یه نوع الکل یا مشروب است خورد و بیهوش شد... بلی 13 سال داشت
کرو فوبیا دارد یعنی ترس از شادی
سرگرمی گیو بازی تسومه شوگی یک پازل بر اساس قوانین شوگی است
بخاطر گذشته اش از عقده حقارت رنج میبره
به تنهایی با تانجیرو(پادشاه شیاطین)مبارزه کرد
بعد از مرگ سابیتو، هرگز کسی را دوست خطاب نکرد چون از نزدیک شدن بهشون میترسید که آنهارو از دست بدهد
در 50 سال گذشته هیچ شیطان کش دیگری در تنفس آب مهارت نداشته است
در جنگ با میزان بازوشو از دست میده و به کما میره
استقامت غیر انسانی و سرعت و واکنش دارد
دوست داره مردم باهاش حرف بزنن
به غیر از رنگوکو، یکی از هاشیراهایی بود که اکازا اورا شایسته شیطان شدن میدانست
می خواست تانجیرو جایگزینش شود
معتقد بود که نباید اسامی بین شیاطین به اشتراک گذاشته شود
سانمی به اندازه سابیتو برایش با ارزش شد، حتی ارزو کرد که قبل از او بمیرد تا از دستش ندهد.
نزدیکترین هاشیرا بهش شینوبو کوچوعه
کلاسش بسیار پیر است و اغلب به ماموریت هایی که به گیو میدهد اشتباه است
او رنگوکو را به غیر از شینوبو دوست دارد. رنگوکو اغلب با او صحبت میکرد حتی اگه همیشه نمیتونست صداشو بشنوه و رنگوکو بهش لبخند زدن رو یاد میداد^^
گیو دارای حس قوی عدالت است
خب
بالاخره
گوشیم دستم بود از بقیه میزارم
حیحححح
۱۰.۴k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.