اگر می شد برایت می نوشتم روزهایم را

اگر می شد برایت می نوشتم روزهایم را
و سهم چشم هایم را،سکوتم را ،صدایم را

اگر می شد برای دیدنت دل دل نمی کردم
اگر میشد که افسار دلم را ول نمی کردم

دلم را می نشانم جای یک دلتنگی ساده
کنار اتفاقی که شبی ناخوانده افتاده

همیشه بت پرستم , بت پرستی سخت وابسته
خدایش رارهاکرده به چشمان تودل بسته

تو هم حرفی بزن ،چیزی بگو،هر چند تکراری
بگو آیا هنوزم , مثل سابق دوستم داری؟
دیدگاه ها (۱)

‌ در کعبه ی چشمان تو چون شاخه نباتمهر روز به دنبـــــال دعای...

نفسم! اخم تو غمگین و حزینم بڪند بخدا اشڪ تو در ڪام زمینم بڪن...

ناز بودی ناز کردی من خریدارت شدمآمدی با جان و دل سر گرم بازا...

لحظه ای از عشق خواندی ، جان من بیمار شدشور عشقت را گرفتم ، ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط