[••کپشن••]
[••کپشن••]
چَند سال پیش بود کِه به خاطر شُغل مامان و بابام مَجبور شُدیم تو يك شهر مذهبی زندگی كنيم . .
اونوقتی کِه خیلی بَچه بودم مادرم صُبح به صُبح عادت داشت موهای فِر منو بِبافه و چون بلند بود از مقنعه بيرون ميزد ! . .
راستش معلم کِلاسمون مُدام بِهم هشدار میداد کِه از جلسه دیگه موهاتو بُکن تو! . .
ولی من بِه مامانم نمیگُفتم چون هَمه شوقش بافتن موهای من بود! . .
از شما چه پنهون! معلممون رو خِیلی دوست داشتم !.. اما یه روز که دید من کاری واسه موهام نمیکُنم با قیچی کِلاسمون بافتِ مُوهام رو برید::::]] ولی هَنوز معلمم رو دوس داشتَم !. .
ظُهر که رفتم خُونه و مامانم کَفگیر به دَست تو چهار چوب آشپزخونه وایساد و مَنو در حالتی دید کِه بافت بُریده شُدهِ موهام تو دَستَم بود و کُوله صورتی ام تو یِک دَست دیگه ام؛
بُغض كرد وقتی چِشمای مامانم پُر شد اَز اشک ديگه خانومِ مونُ دوست نداشتم حِس كردم دُشمن خانواده ماست!. .
تواَم برای من مِثل هَمين مُعلم بودی . . .
همینقدر دوست داشتی!. .
اما! . .
هیچ وقت اشک های مامانم رو مُوقه دیدن حال من فراموش نمیکنم !. .
نمیخوام دوباره بِخاطر حال دُخترش اشک بریزه و بغض کُنه!.
نمیخوام دیگه به مامانم بَد کنم! . .
این ″مَن″ واقعا به مادر خویش بِدهکاره ! . .
پَس دیگه از فردا فراموشت میکنم!
{کتاب نشدنی ها، جلد دوم، صفحه ۳۶۶}
اگَر هم فراموشت نکَردم اما اداشو خوب درمیارم !. .
#خُدتخَلاقبآشدوستعزیزکُپیممنوع😐🖐
•| https://harfeto.timefriend.net/16115823312575 |•
حرفی اگر هست، میشنوم!🌻💕
چَند سال پیش بود کِه به خاطر شُغل مامان و بابام مَجبور شُدیم تو يك شهر مذهبی زندگی كنيم . .
اونوقتی کِه خیلی بَچه بودم مادرم صُبح به صُبح عادت داشت موهای فِر منو بِبافه و چون بلند بود از مقنعه بيرون ميزد ! . .
راستش معلم کِلاسمون مُدام بِهم هشدار میداد کِه از جلسه دیگه موهاتو بُکن تو! . .
ولی من بِه مامانم نمیگُفتم چون هَمه شوقش بافتن موهای من بود! . .
از شما چه پنهون! معلممون رو خِیلی دوست داشتم !.. اما یه روز که دید من کاری واسه موهام نمیکُنم با قیچی کِلاسمون بافتِ مُوهام رو برید::::]] ولی هَنوز معلمم رو دوس داشتَم !. .
ظُهر که رفتم خُونه و مامانم کَفگیر به دَست تو چهار چوب آشپزخونه وایساد و مَنو در حالتی دید کِه بافت بُریده شُدهِ موهام تو دَستَم بود و کُوله صورتی ام تو یِک دَست دیگه ام؛
بُغض كرد وقتی چِشمای مامانم پُر شد اَز اشک ديگه خانومِ مونُ دوست نداشتم حِس كردم دُشمن خانواده ماست!. .
تواَم برای من مِثل هَمين مُعلم بودی . . .
همینقدر دوست داشتی!. .
اما! . .
هیچ وقت اشک های مامانم رو مُوقه دیدن حال من فراموش نمیکنم !. .
نمیخوام دوباره بِخاطر حال دُخترش اشک بریزه و بغض کُنه!.
نمیخوام دیگه به مامانم بَد کنم! . .
این ″مَن″ واقعا به مادر خویش بِدهکاره ! . .
پَس دیگه از فردا فراموشت میکنم!
{کتاب نشدنی ها، جلد دوم، صفحه ۳۶۶}
اگَر هم فراموشت نکَردم اما اداشو خوب درمیارم !. .
#خُدتخَلاقبآشدوستعزیزکُپیممنوع😐🖐
•| https://harfeto.timefriend.net/16115823312575 |•
حرفی اگر هست، میشنوم!🌻💕
۹۸.۹k
۱۵ دی ۱۳۹۹