دوستت دارمچرایش پای تو

دوستت دارم..چرایش پای تو،
ممکنش کردم،محالش پای تو

میگریزی از من و احساس من
دل شکستن هم ،گناهش پای تو

آمدی آتش زدی بر جان من
درد بی درمان گرفتن هم،دوایش پای تو

من اسیرم در میان آن دو چشم
قفل زندان را شکستن هم،سزایش پای تو

سوختم،آتش گرفتم زین سبب
آب بر آتش نهادن هم جزایش پای تو

پای رفتن هم ندارم من،از کوی دلت
پا نهادن بر دل مست و خرابم پای تو.
دیدگاه ها (۳)

هیچ میدانی که شب شد من شدم ، دیوانه اتبی سر و سامان شدم اوا...

انسان ها دوبار میمیرندیکبار وقتی عشق به قلبشان شلیک می کندو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط