غـریـبــه مـن
غـریـبــه مـن
───※ ·❆· ※───
p : ⁶¹
اصن ب من چه
به چیپس خوردنم ادامه دادم اونروز نه ناهار درست کردم نه شام. روز بعد مامان جونگکوک شام درست کرد و منم به زور نشستم تا یه چی کوفت کنم ولی واقعا از دست عن بازیای جونگکوک خسته شده بودم انقد فکر کردم چیشده که سردرد گرفتم
×ا/ت چیزی شده؟ خوبی دخترم؟
_آررررع کاملا خوبم (زارت)
×بخور دیگه
_میخورم
×به تو ام باید بگم بخور...بخور دیگه(داد)
چشم ▪︎ذهنش: بابا چرا نمیفهمین من غذا های ا/ت و میخوام▪︎
_دستتون درد نکنه من سیر شدم سرم درد میکنه میرم بخوابم
×باشه..ولی هیچی نخوردی که
جونگکوکم بعد از چند دقیقه رفت سمت اتاق ا/ت
.....
_دری سرفه ای چیزی اتاقه ها
چرا اینجوری میکنی
_هه دیگ به دیگ میگه روت سیاه
ها
ا/ت یه لحظه قاطی میکنه
_چطور تو دو دقیقه نمیتونی منو اینجوری تحمل کنی اونوقت من باید روز ها تو رو تحمل کنم؟
روز ها
_آره یه دفعه ای سگ میشی هرچقد باهات حرف میزنم هیچی نمیگی ...اصلا چه فایده برو بیرون میخوام بخوابم
یعنی کارم انقدر بد بود؟
چرا انقد عصبانی؟
_میرینی به عصابم بعد میگی چرا عصبی؟ واقعا که...همون بهتر اصلا حرف نزنی ...سرم درد میکنه میخوام بخوابم شب خوش
_برو دیگه
کوک میره جلو و میبوستش
ببخشید
_.........
نمیخواستم...
_چند روزه من آرامش نداشتم اومدی با یه ببخشید حلش کنی؟
جونگکوک متوجه میشه قضیه جدی تر از یه ببخشید و یه بوسه س
فکر نمیکردم انقدر بد شه میخواستم با حرفای جیمین پیش برم فقط حرصشو در بیارم تا واسه فردا آماده شه ولی...
باشه فهمیدم...من خیلی عوضی بازی در آوردم قبول دارم نباید اینکارو میکردم الان در خدمتم هرچی هر مجازاتی در نظر بگیری قبول میکنم
_اصلا حال ندارم
ا/ت بیخیال زیادی جدی گرفتی
_.........
چرا همه چیو انقدر بزرگ میکنی؟
_بزرگ میکنم؟
ا/ت نفسشو میده بیرون
_من متوجه شدم تو میتونی یه روز کامل بدون حرف زدن باهام بگذرونی...ولی من نمیتونم
_این برای من خیلی بزرگه....بزرگش نمیکنم
ا/ت پتو رو خودش کشید جونگکوک هم با این حرف ا/ت دیگه چیزی واسه گفتن نداشت از اتاق اومد بیرون
دیشب خواستم بزارم ویسگون بالا نیومد
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیوت #دارک #بیتیاس
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
───※ ·❆· ※───
p : ⁶¹
اصن ب من چه
به چیپس خوردنم ادامه دادم اونروز نه ناهار درست کردم نه شام. روز بعد مامان جونگکوک شام درست کرد و منم به زور نشستم تا یه چی کوفت کنم ولی واقعا از دست عن بازیای جونگکوک خسته شده بودم انقد فکر کردم چیشده که سردرد گرفتم
×ا/ت چیزی شده؟ خوبی دخترم؟
_آررررع کاملا خوبم (زارت)
×بخور دیگه
_میخورم
×به تو ام باید بگم بخور...بخور دیگه(داد)
چشم ▪︎ذهنش: بابا چرا نمیفهمین من غذا های ا/ت و میخوام▪︎
_دستتون درد نکنه من سیر شدم سرم درد میکنه میرم بخوابم
×باشه..ولی هیچی نخوردی که
جونگکوکم بعد از چند دقیقه رفت سمت اتاق ا/ت
.....
_دری سرفه ای چیزی اتاقه ها
چرا اینجوری میکنی
_هه دیگ به دیگ میگه روت سیاه
ها
ا/ت یه لحظه قاطی میکنه
_چطور تو دو دقیقه نمیتونی منو اینجوری تحمل کنی اونوقت من باید روز ها تو رو تحمل کنم؟
روز ها
_آره یه دفعه ای سگ میشی هرچقد باهات حرف میزنم هیچی نمیگی ...اصلا چه فایده برو بیرون میخوام بخوابم
یعنی کارم انقدر بد بود؟
چرا انقد عصبانی؟
_میرینی به عصابم بعد میگی چرا عصبی؟ واقعا که...همون بهتر اصلا حرف نزنی ...سرم درد میکنه میخوام بخوابم شب خوش
_برو دیگه
کوک میره جلو و میبوستش
ببخشید
_.........
نمیخواستم...
_چند روزه من آرامش نداشتم اومدی با یه ببخشید حلش کنی؟
جونگکوک متوجه میشه قضیه جدی تر از یه ببخشید و یه بوسه س
فکر نمیکردم انقدر بد شه میخواستم با حرفای جیمین پیش برم فقط حرصشو در بیارم تا واسه فردا آماده شه ولی...
باشه فهمیدم...من خیلی عوضی بازی در آوردم قبول دارم نباید اینکارو میکردم الان در خدمتم هرچی هر مجازاتی در نظر بگیری قبول میکنم
_اصلا حال ندارم
ا/ت بیخیال زیادی جدی گرفتی
_.........
چرا همه چیو انقدر بزرگ میکنی؟
_بزرگ میکنم؟
ا/ت نفسشو میده بیرون
_من متوجه شدم تو میتونی یه روز کامل بدون حرف زدن باهام بگذرونی...ولی من نمیتونم
_این برای من خیلی بزرگه....بزرگش نمیکنم
ا/ت پتو رو خودش کشید جونگکوک هم با این حرف ا/ت دیگه چیزی واسه گفتن نداشت از اتاق اومد بیرون
دیشب خواستم بزارم ویسگون بالا نیومد
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیوت #دارک #بیتیاس
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
۱۴.۶k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.