کاش می شد باردیگر حلقه بر در میزدی

کاش می شد باردیگر حلقه بر در میزدی
با صدای پای خود آهنگ محشر میزدی

بیخبر رفتی و هرشب دل سراغ از تو گرفت
گفتمش ای بی وفا، با عشق خنجر میزدی

کاش آن روزی که درطوفان عشقت دل شکست
ساحلم بودی و در چشمم تو لنگر میزدی

مـن دلـم را آشیـانه کرده بودم، بی ثمر
در کنـار جـاده ی تنهـایی ام پـر میزدی

کاش روزی را کـه شعرم رفتنت را تیتر زد
صفحه ی تقویم را یک رنگ دیگر میزدی

فصـل مـرگم را خبـر می دادی و در انتها
می نوشتی زندگی تعطیل و بر در میزدی

زخـم هـای کهنـه ام دارد مـداوا میشود
کاش بودی بر دلم یک زخم دیگر میزدی
دیدگاه ها (۱)

بعضی وقتها سڪوت میڪنیچون واقـــعا ...حرفـی واسه گفتن ندارے و...

از یک جایی به بعد همه چیز آروم میشه فقط باید صبر داشته باشی ...

دلم تورا میخواهد...تویی که ارام جانمیدلتنگت شده ام...دلتنگ ص...

زمانے پختہ مےشوید ڪہ مےفهمید نیازے نیست بہ هر چیزے واڪنش نشا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط