زیرسایهقدرت

#زیر‌سایه‌قدرت
#جان‌پناه

در جهانی که قدرت از خون می‌جوشد و اطاعت از نَسَب، تهیونگ با غرور آلفا بودن زاده شد، اما نه با آزادی آن. خانه‌اش بزرگ بود، اما سقفش کوتاه‌تر از رؤیاهایش. هر تصمیم، هر نگاه، هر نفس، باید از فیلتر فرمان مردی عبور می‌کرد که حتی نامش با لرز بر زبان می‌آمد:رئیس.

تهیونگ، فرزند دو آلفا، در قفسی از انتظار و تعهد رشد کرد؛ نه به خواسته‌ی خود، بلکه به قولی که پدرش به قدرت داده بود.
اما گاهی، حتی در تاریک‌ترین سایه‌ها، نوری از جنس نگاه می‌تابد.
آشنایی با جونگ‌کوک، آلفایی از دنیایی دیگر، نه آغاز عشق بود، بلکه آغاز تردید،تردید در آنچه باید باشد، و آنچه می‌خواهد باشد.
فصل اول، حکایت تولد یک سؤال است:
آیا قدرتی که از بیرون تحمیل می‌شود، می‌تواند درون را خاموش کند؟
یا در دل هر اطاعت، جرقه‌ای از شورش پنهان است.
دیدگاه ها (۰)

#بر‌لبه‌جهان‌بی‌نام«یک کلید، یک نامه، و دری که به جانی ناشنا...

#آرناکوم در زمانی که مرز میان بهشت و جهنم فرو ریخت، سرزمینی ...

یکبار برای همیشه اگر من شروع کنم به پارت گذاری حمایت میکنید؟...

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط