گریهمی خواهم کنمگریهجوانم می کندمفت گر باشم ولیگری
گریه می خواهم کنم، گریه جوانم می کندمُفت گر باشم ولی، گریه گرانم می کند می شود با گریه ام همرنگ دریا ها شومبغض سر بسته منم، گریه بیانم می کنددر جنونی کز دلم تا آسمانها می دمدشعله ای در هق هق من، قصد جانم می کندتاولی کز آتشت بر دست و بازویم شکفتدر بهار گریه هایم ، هی خزانم می کندخشم بی پایان شدم در غربتی از غصه هادر کنارت! گریه اما، مهربانم می کندسایه ای از کوچه های ابری ام جُم می خوردمرگ من رنجیده از من، امتحانم می کند
- ۲.۰k
- ۱۱ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط