اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۲۶
[ویو ملودی]
با رسیدن به بار جلوی توقف کردم و پیاده شدم.. سویچ ماشین به دربان دادم و به سمت داخل
رفتم..با چشمام دنبال مین جو و آسا گشتم که با دیدنم برام دست تکون دادن به سمتشون رفتم
به میز رسدیم و نشستم
مین جو: دکتر تو این استایل تو یک لول دیگه هستید... خیلی خوشگل شدید
لبخندی زدم
ملودی: ممنون عزیزم..شما دوتا هم خیلی خوشگل شدید البته همیشه بودید
آسا در حالی که جرعهای از وودکا خورد گفت
آسا: دکتر شما همیشه موادب و آروم هستید همین که شما رو خاص می کنه.....
مین جو: وای دقیقا
ملودی: نظر لطفتونه ....
صدای موسیقی زیاد نبود متوسط بود... انگار قسمت وی آی پی افراد خاصی بودن.... که صدای
زیاد دوست نداشتن بخاطر همین آسا در حال خوردن وودکا بود...مین جو البته که باید انرژیش
تخلیه می کرد درحال رقصیدن بود ...یک لیوان شر//اب دستم بود..یکم ازش خوردم
کت روی لباس در آوردم بدجور گرمم شده بود..فکر کنم بخاطر آلرژی که دارم باشه..ولی آلرژیم
زیاد جدی نبود... اهمیت ندادم...
همراه آسا میز عوض کردیم و رفتیم ....میزی که جلوی اتاق وی آی پی بود...یک پسر به سمتون
اومد .. نیشخندی زد گفت
یورام : لیدی افتخار می دید یکم صحبت کنیم ؟
لحن کثیفی داشت.. قشنگ تو چشمام نگاه می کرد گفت
ملودی: خیر.. لطفاً مزاحم نشید
پوزخندی زد و به سمت همون اتاق رفت...
پارت ۱۲۶
[ویو ملودی]
با رسیدن به بار جلوی توقف کردم و پیاده شدم.. سویچ ماشین به دربان دادم و به سمت داخل
رفتم..با چشمام دنبال مین جو و آسا گشتم که با دیدنم برام دست تکون دادن به سمتشون رفتم
به میز رسدیم و نشستم
مین جو: دکتر تو این استایل تو یک لول دیگه هستید... خیلی خوشگل شدید
لبخندی زدم
ملودی: ممنون عزیزم..شما دوتا هم خیلی خوشگل شدید البته همیشه بودید
آسا در حالی که جرعهای از وودکا خورد گفت
آسا: دکتر شما همیشه موادب و آروم هستید همین که شما رو خاص می کنه.....
مین جو: وای دقیقا
ملودی: نظر لطفتونه ....
صدای موسیقی زیاد نبود متوسط بود... انگار قسمت وی آی پی افراد خاصی بودن.... که صدای
زیاد دوست نداشتن بخاطر همین آسا در حال خوردن وودکا بود...مین جو البته که باید انرژیش
تخلیه می کرد درحال رقصیدن بود ...یک لیوان شر//اب دستم بود..یکم ازش خوردم
کت روی لباس در آوردم بدجور گرمم شده بود..فکر کنم بخاطر آلرژی که دارم باشه..ولی آلرژیم
زیاد جدی نبود... اهمیت ندادم...
همراه آسا میز عوض کردیم و رفتیم ....میزی که جلوی اتاق وی آی پی بود...یک پسر به سمتون
اومد .. نیشخندی زد گفت
یورام : لیدی افتخار می دید یکم صحبت کنیم ؟
لحن کثیفی داشت.. قشنگ تو چشمام نگاه می کرد گفت
ملودی: خیر.. لطفاً مزاحم نشید
پوزخندی زد و به سمت همون اتاق رفت...
- ۹.۲k
- ۰۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط