مرور میشوی

مرور میشوی
رویِ لبهایم
و مست میشوم با طعمِ تو
مرور ‌میشوی
پشتِ پلکهایم
و دیگر هیچ چیز به چشمم‌ نمی آید جز تو
مرور میشوی
در دست هایم
و شعر میشود نامِ تو

دوره میکنم تو را دَمادَم
هر نفس...
دوره میکنم تو را بی وقفه
و تو را از بَر خواهم شد یک روز
و تو را فریاد خواهم زد یک‌ شب

وقتی که
انگشت های من و خدا
برای اینکه بگویم...
چقدر عاشقت هستم کم بیاید!
دیدگاه ها (۳)

و مرابوسه زدن بر خلیج نیلگون چشمان تو ارزوستچشم بگشاو بگذار ...

چشمان تو بےواژه ترین شـ؏ـر جھان است... بےواژه بخوانم ڪه غ...

آرام بیا زیباپنجرهخودش برایت باز می شودحیاطخودش را آب و جارو...

از قدیم می گفتند؛چشم عاشق کور است راست می گفتند؛ما هردو کور ...

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط