عشق تو معنی همه اتفاقها

عشق تو معنی همه اتفاقها
دست تو سبز سبزتر از نبض باغها

چشمت تنت به هم زدنت قهرکردنت
دنیای من شده است همین باتلاقها

از بس که نور عشق تو در من دمادم است
افسوس می خورند به حالم چراغها

من با کبوتری که تویی اوج می شوم
ارضا نمی کنند مرا این کلاغها

من با تو و تو با من و ...نه غیر ممکن است
بخت مزخرف من و این اتفاقها؟
دیدگاه ها (۱)

گرچه چادر را کشیدی روی ابروها ولیدلربایی می کنی با آن دو چشم...

ﺣﺎﻝ ﻣـﻦ ﺑـﺪ ﻧـﻴﺴﺖ , ﻏﻢ ﻛـﻢ ﻣــﻴـﺨﻮﺭﻡ . . .ﻛـــــﻢ ﻛـﻪ ﻧـﻪ, ﻫ...

‌ کافری یاقاتلی یااز وجودم خسته ای؟روسری بارنگ قرمز،تازه کج ...

تو کز نجابت صدها بهار لبریزیچرا به ما که رسیدی همیشه پاییزیب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط