خواستم در دفترم عکسی کشم از صورتت
خواستم در دفترم عکسی کشم از صورتت
دیدم از بس ناز داری دل ز دفتر می بری
خواستم شعری بگویم عین چشم ناز تو
دیدم از مردم ، نگفته دین و باور می بری
خواستمجامیبنوشم مستچشمانت شوم
لیک ترسیدم؛ به مستی،دل تو بهتر می بری
خواستم تا ، گرم آغوش تو ، گرمایم دهد
دیدم ازبس داغتم، از کوره ام در می بری
خواستم جان را ، فدای مهربانی ات کنم
دیدم این ناقابل ست بی جامِ دیگر میبری
خواستم پاپسکشمازبسکه میخواهم تو را
دیدمت در عشق پایی ؛ تا به آخر می بری
شبتون پر از انرژی و نشاط
🧚♀♥️💚💚💚♥️🧚♀
دیدم از بس ناز داری دل ز دفتر می بری
خواستم شعری بگویم عین چشم ناز تو
دیدم از مردم ، نگفته دین و باور می بری
خواستمجامیبنوشم مستچشمانت شوم
لیک ترسیدم؛ به مستی،دل تو بهتر می بری
خواستم تا ، گرم آغوش تو ، گرمایم دهد
دیدم ازبس داغتم، از کوره ام در می بری
خواستم جان را ، فدای مهربانی ات کنم
دیدم این ناقابل ست بی جامِ دیگر میبری
خواستم پاپسکشمازبسکه میخواهم تو را
دیدمت در عشق پایی ؛ تا به آخر می بری
شبتون پر از انرژی و نشاط
🧚♀♥️💚💚💚♥️🧚♀
۸۹۱
۰۶ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.