حکم مرگ
پارت اول:
ویو ا.ت:
با عصبانیت به سمت خونه سونهو راهی شدم پسره ی زشت بیریخت شومبول دایره ی شکل گودوخ واقعا براش متاسفم دختری که همه میخوانش تو چطور وقتی داریوش بهش توجه نمیکنی(سخنی از مامی نگار🛐)با اینکه از خیانت های قبلیش خبر داشتم بخاطر اینکه دوسش داشتم بهش چیزی نمیگفتم،ولی این سری واقعا فرق داره.
از ماشین پیاده شدم از عصبانیت ندونستم کی رسیدم به سمت خونه سونهو حرکت کردم و زنگ درو زدم که یهو یونهو درو باز کرد و اومد بیرون با عصبانیت بهش تاختم و گفتم
ا.ت:یونهو به اون داداش پست فطرتت کجاست بگو بیاد بیرون
یونهو:چیشده دختر،باشه یلحظه وایسا الان صداش میکنم
بعد از اینکه یونهو رفت داخل حدودا ۵ دقیقه بعد سونهو اومد بیرون
سونهو:بیل ما که دیروز همو دیدیم میدونم خیلی جذابم که زود زود دلت برام تنگ میشه.
همینکه میخواست به سمتم بیاد و بغلم کنه بهش توپیدم و یه چک افسری خوابوندم زیر گوشش.
آنقدر عصبانی بودم که کارهام دست خودم نبود که یونهو به سمتم اومد
یونهو:دختر چیکار میخوای بکنی باهاش ولش کن من درکت میکنم
ا.ت:ولم کن.هیچکلرب نمیکنم فقط ننشو میگام.
به سمتش هجوم بردم و با داد گفتم
ا.ت:,تو خجالت نمیکشی هم زمان با من با چند نفر دیگه ام بودی من ریدم توی اون عشقی که تو بهم دادی
بعد با عصبانیت به سمت ماشین رفتم و سوار شدم با صدای لاستیک هام که به زمین ءسفابت میخورد به سمت خونه حرکت کردم من خوب می دونستم باهاش چیکار کنم فقط باید وابسته و نگاه کنه اون نباید با دم شیر بازی میکرد یکاری میکنم بیاد به دلم بیفته
اهههههه اصلا یادم نبود که بعد از ۱۰ سال قراره بیاد کره.
امیدوارم مثل قبل مهربونم و جذاب باشه
وقتی رسیدم خونه اسکیت بردم رو توی خونه و گذاشتم کنار که با خونه خالی مواجه شدم که یهوووو........
خب خب خمارییییی🎀
فردا ادامشو میزارم😅
ویو ا.ت:
با عصبانیت به سمت خونه سونهو راهی شدم پسره ی زشت بیریخت شومبول دایره ی شکل گودوخ واقعا براش متاسفم دختری که همه میخوانش تو چطور وقتی داریوش بهش توجه نمیکنی(سخنی از مامی نگار🛐)با اینکه از خیانت های قبلیش خبر داشتم بخاطر اینکه دوسش داشتم بهش چیزی نمیگفتم،ولی این سری واقعا فرق داره.
از ماشین پیاده شدم از عصبانیت ندونستم کی رسیدم به سمت خونه سونهو حرکت کردم و زنگ درو زدم که یهو یونهو درو باز کرد و اومد بیرون با عصبانیت بهش تاختم و گفتم
ا.ت:یونهو به اون داداش پست فطرتت کجاست بگو بیاد بیرون
یونهو:چیشده دختر،باشه یلحظه وایسا الان صداش میکنم
بعد از اینکه یونهو رفت داخل حدودا ۵ دقیقه بعد سونهو اومد بیرون
سونهو:بیل ما که دیروز همو دیدیم میدونم خیلی جذابم که زود زود دلت برام تنگ میشه.
همینکه میخواست به سمتم بیاد و بغلم کنه بهش توپیدم و یه چک افسری خوابوندم زیر گوشش.
آنقدر عصبانی بودم که کارهام دست خودم نبود که یونهو به سمتم اومد
یونهو:دختر چیکار میخوای بکنی باهاش ولش کن من درکت میکنم
ا.ت:ولم کن.هیچکلرب نمیکنم فقط ننشو میگام.
به سمتش هجوم بردم و با داد گفتم
ا.ت:,تو خجالت نمیکشی هم زمان با من با چند نفر دیگه ام بودی من ریدم توی اون عشقی که تو بهم دادی
بعد با عصبانیت به سمت ماشین رفتم و سوار شدم با صدای لاستیک هام که به زمین ءسفابت میخورد به سمت خونه حرکت کردم من خوب می دونستم باهاش چیکار کنم فقط باید وابسته و نگاه کنه اون نباید با دم شیر بازی میکرد یکاری میکنم بیاد به دلم بیفته
اهههههه اصلا یادم نبود که بعد از ۱۰ سال قراره بیاد کره.
امیدوارم مثل قبل مهربونم و جذاب باشه
وقتی رسیدم خونه اسکیت بردم رو توی خونه و گذاشتم کنار که با خونه خالی مواجه شدم که یهوووو........
خب خب خمارییییی🎀
فردا ادامشو میزارم😅
- ۱۶۹
- ۱۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط